مروری بر زندگی نامه شهيد قاسم افراسيابی؛
قاسم با توجه به اين که بار اول پس از مجروحيت، سه انگشت خود را از دست داد اما هيچگاه احساس ضعف و ناتوانی نکرد و همواره شاکر پروردگار بود و در دومين اعزامش به جبهه ترکشی به ناحيه گلويش اصابت کرد که موجب پاره شدن تار صوتی اش شد .
با وجود جراحات زیاد هیچگاه احساس ناتوانی نکرد

نوید شاهد فارس :
شهيد قاسم افراسيابی در پنجم فروردین ماه 1345 در خانواده ای مذهبی در لار ديده به جهان گشود . در ايام کودکی به بيماری مبتلا شد که پزشکان اميدی به ادامه زندگی اش نداشتند اما به طور معجزه آسایی بهبود يافت.
تحصیلات خود را از 7 سالگی آغاز کرد و موفق به اخذ دیپلم علوم اقتصادی شد او در دوران تحصيل دانش آموزی نمونه بود. 
از همان دوران کودکی در مساجد اقامه گوی بود و عاشق نماز و نافله شب بود.

در زمان انقلاب با حضور فعال خود در ستاد تبليغات فعاليت خود را آغاز کرد با شور و علاقه انقلابی خود نداي رهبر کبير انقلاب را لبيک گفته و همواره در راه پيشبرد اهداف مقدس اسلام قدم مي نهاد. با آغاز جنگ تحمیلی از طريق بسيج سپاه پاسداران به جبهه اعزام شد.

قاسم در حين آموزش نظامی مجروح شد و سه انگشت دست راستش را از دست داد. ولی مجروحیت او موجب نشد که او را از این امر بازدارد.
او هشت بار به جبهه های نبرد اعزام شد و در عمليات های بيت المقدس(منطقه فکه) و کربلای 4 و 5 و 8 شرکت کرد و در جبهه های کوشک، پاسگاه زيد، دهلران، قصر شيرين فاو و شلمچه ايثار و از خود گذشتگی نشان داد.

با وجود جراحات زیاد هیچگاه احساس ناتوانی نکرد

او با رويی گشاده و اخلاقی خوب سعی بر آن داشت که ديگران را با موازين اسلام و انقلاب آشنا سازد و از همه مهمتر با خداوند تبارک و تعالی دوستی عميقی بسته بود و همواره شاکر و ذاکر پروردگار بود. او جوانان را به پرهيز از گناه و دوری از منکرات دعوت و آنها را به داشتن تقوای الهی راهنمايی می کرد .

قاسم در مناجات نامه ای از خدا می خواهد که ریختن خونش در راه اسلام وسیله ای باشد جهت آمرزش گناهانش و می نویسد:
خدايا چه بگويم و چه بنويسم... خدايا هر چه شكر تو را گوييم هيچ نگفته ايم و هرچه عبادت تو كنيم هيچ نكرده ايم و عمرى است كه  درگناه و معصيت غوطه ور بوديم ولى تو به ما لطف كردى و گناه ما را پوشاندى و ما را رسوا نكردى. خدايا در درگاه احديت آبرويى ندارم ولى اكنون با رويى سياه و دستى خالى رو به درگاهت آورده ام و از تو مى خواهم كه مرا قبول كنى و عذرم را بپذيرى و ريختن خونم را وسيله آمرزش و بخشش قرار دهى و چرا كه من چيز ديگرى جز گناه ندارم.

قاسم با توجه به اين که بار اول پس از مجروحيت سه انگشت خود را از دست داد اما هيچگاه احساس ضعف و ناتوانی نمی کرد و همواره شاکر پروردگار بود و در دومين اعزامش به جبهه ترکشی به ناحيه گلويش اصابت کرد که موجب پاره شدن تار صوتی اش شد و برای بار دوم به درجه پر افتخار جانبازی نائل شد.

شهید افراسیابی در وصیت نامه اش می نویسد:
شما برادران‌ عزيزم پيام رسان خون شهدا باشيد به مردم بگوييد كه شهدا در چه راهى رفتند و چه هدفى داشتند بگوييد كه هدفشان كسب رضاى خدا بوده .

شهيد قاسم افراسيابی سرانجام در 15 ارديبهشت ماه 1366 مصادف با ماه مبارک رمضان در جبهه شلمچه بر اثر اصابت ترکش خمپاره به شهادت رسید.

انتهای متن/
منبع: پرونده فرهنگی، مرکز اسناد ایثارگران فارس

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده