خاطره‌ای از شهید بهمن امیری «20»
شهيد «بهمن اميری» در دفتر خاطرات خود می‌نویسد: «به شهر شهيدپرور هويزه رسيديم. شهری که خيلی از جوان‌های پاسدار ما را تکه‌تکه يا زنده‌ به گور کردند. هويزه‌ای که با خاک و خون يکسان شده بود و...» متن کامل خاطره بیستم این شهید گرانقدر را در نوید شاهد بخوانید.

حال و هوای هویزه در سال 63

به گزارش نوید شاهد فارس، شهيد «بهمن اميری» یکم فروردین سال 1345 در شهرستان نی ريز دیده به جهان گشود. 7 ساله بود که راهی مدرسه شد و تحصیلات ابتدایی را با موفقیت پشت سرگذاشت. دوران راهنمایی را در مدرسه فاطمی و دوره هنرستان را در مدرسه آب باریک شیراز گذراند. پس از آن به عضویت سپاه پاسداران درآمد و عازم جبهه نبرد شد. وی پس از سالها مجاهدت سرانجام 4 تیر ماه 1367 آسمانی شد.

بیشتر بخوانید: مادری چشم انتظار فرزند // قسمت 19

متن خاطره خودنوشت قسمت «20» : حال و هوای هویزه در سال 63

خلاصه بعد از اين‌ها به شهر شهيدپرور هويزه رسيديم. شهری که خيلی از جوان‌های پاسدار ما را تکه‌تکه يا زنده‌ به گور کردند. هويزه‌ای که با خاک و خون يکسان شده بود. الآن با تلاش مردم قهرمان‌پرور ايران شهرساخته شده است که بويی از خرابی را ندارد.

شهری با خيابان‌های منظم و جای شکر از امت شهيدپرور است که چقدر زحمت کشيده‌اند و شهررا اين طور ساخته‌اند. ساختمان‌هايی شبیه همديگر و منظم.

حالا از لابلای دشت‌ها به طرف سوسنگرد در حرکت هستيم. در دشت‌های آباد شده‌ای که بعد از هويزه به چشم می‌خورد. روستایيان صابرانه ايستاده‌اند و در مزارع زن و مرد مشغول کار می‌باشند و منطقه را ترک نکرده‌اند.


الآن به شهر قهرمان‌پرور سوسنگرد رسيده‌ايم وضع شهر تقريباً عادی است. مردم در کوچه‌ها و خيابان‌ها در حال رفت ‌آمد می‌باشند و در گوشه و کنار ساختمان‌هايی به چشم می‌خورد که بر اثر اصابت خمپاره‌ها ضربه‌هايی ديده است و ساختمان‌هايی هم وجود دارند که نوسازی شده‌اند و اين نشانه فداکاری امت شهيد پرورما می‌باشد که چطور به اين زودی شهرها را ترميم نموده‌اند البته سوسنگرد به آن صورت جنگ زده نيست و بعثی‌ها تقريبا تا 10 کيلومتری سوسنگرد آمده بودند ولی وارد نشده بودند و شهر هم خراب نبود و وضع عادی بود و مردم مشغول کار بودند.

انتهای متن/

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده