قسمت نخست خاطرات شهید «محمدرضا طوسی»
سه‌شنبه, ۲۱ شهريور ۱۴۰۲ ساعت ۰۹:۰۲
برادر شهید «محمدرضا طوسی» نقل می‌کند: «پرسیدیم: از فلانی چه خبر؟ شنیدیم که با موتور تصادف کرده و الحمدلله به خیر گذشته! گفت: آره!  موتورش داغون شده؛ ولی خودش طوری نشده. باباش فکر کرد، به بهانه موتور خریدن جبهه نمی‌ره! خیال می‌کنن مُردن فقط توی جبهه است!»

مرگ باید در راه خدا باشه

به گزارش نوید شاهد سمنان، «شهید محمدرضا طوسی» بیست و پنجم شهریور ۱۳۴۹ در شهرستان دامغان به دنیا آمد. پدرش صفرعلی، بازنشسته شهرداری بود و مادرش طیبه نام داشت. دانش‏‌آموز دوم متوسطه بود. به عنوان بسیجی در جبهه حضور یافت. دوم آذر ۱۳۶۶ در ماووت عراق بر اثر اصابت ترکش به سر، شهید شد. مزار وی در گلزار شهدای فردوس رضای زادگاهش قرار دارد. برادرش محمدعلی نیز به شهادت رسیده است.

 

مرگ باید در راه خدا باشه

فوری اعتراض کرد و گفت: «اون دفعه تو حساب کردی؛ این دفعه نوبت منه!» گفتم: «فرقی نمی‌کنه. باشه دفعه بعد تو حساب کن.» قبول نکرد. با هم خیلی رفیق بودیم و هر وقت می‌رفتیم، همدیگر را صدا می‌زدیم؛ مسجد، مدرسه، نانوایی و غیره مثل دو تا برادر. بیرون یا در مدرسه چیزی خرید می‌کردیم، یکی حساب می‌کرد و نوبت بعدی یکی دیگر. بستنی هم که می‌خوردیم همین‌طور.

برای بار دوم می‌خواستم حساب کنم که راضی نشد. حساب و کتابش خیلی دقیق بود؛ تا حقی از کسی ضایع نشود. زمان جنگ بود و معمولاً بعضی از پدر و مادر‌ها از رفتن فرزندشان به جبهه ممانعت می‌کردند. محمدرضا از بیرون آمده بود؛ پرسیدیم: «از فلانی چه خبر؟ شنیدیم که با موتور تصادف کرده و الحمدلله به خیر گذشته!»

گفت: «آره!  موتورش داغون شده؛ ولی خودش طوری نشده. باباش فکر کرد، به بهانه موتور خریدن جبهه نمی‌ره! خیال می‌کنن مُردن فقط توی جبهه است! نمی‌دونه که اگه خدا بخواد جون کسی رو بگیره، توی خونه‌اش هم که باشه می‌گیره!»

(برادر شهید به نقل از پدر شهید)

رعایت حال همسایه

هم‌زمان با برگشت پدر و مادرم از مکه، پسر همسایه‌مان شیخ‌الاسلام شهید شده بود. قربانی و ریسه برای چراغانی تهیه کرده بودیم. محمدرضا گفت: «چراغانی نکنید و قربونی رو هم توی خونه بکشید! پدر و مادر شهید داغ دارن. خوب نیست. همسایه‌ها نمی‌گن شهید رو هنوز نیاوردن اینا مراعات حال خانواده شهید رو نمی‌کنن؟ اگه ما باشیم ناراحت نمی‌شیم؟»

ما گفتیم: «چراغانی که اشکال نداره. تازه خانواده شهدا هم کوچه‌شون رو برای مردم چراغانی می‌کنن.»

گفت: «ما خانواده شهید هستیم، باید ملاحظه کنیم تا کسی دلخور نشه.»

به واسطه همین که خانواده شهید و منتسب به شهید بودیم به خیلی از مسائل حساس بود.

(به نقل از خواهر شهید، فاطمه طوسی)

 

انتهای متن/

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده