وصیتنامه شهید «طهماسب شیخی فرد»؛
شنبه, ۰۱ مهر ۱۴۰۲ ساعت ۲۰:۳۹
شهید «طهماسب شیخی فرد» شهیدی است که در وصیت‌نامه‌اش از خانواده‌ خود خواست با لب خندان وصیت‌نامه او را بخوانند و همچنان که آرزو داشتند در عروسی‌اش هلهله و شادی کنند در مصیبت او چنان شادی و هلهله کنند که تمام روستا بشنوند.

به گزارش نوید شاهد لرستان، شهید طهماسب شیخی فرد بیستم اسفندماه سال ۱۳۴۲ در روستای ویسیان از توابع شهرستان خرم‎آباد از پدری به نام هاشم و مادری به نام گل‌بانو متولد شد و تحصیلات خود را تا اول متوسطه ادامه داد و به‌عنوان گروهبان یکم ارتش مشغول به کار شد.

وی در هجدهم فروردین‌ماه سال ۱۳۶۳ در منطقه کوشک بر اثر انفجار مین و اصابت ترکش به مقام شهادت نائل آمد و پیکر مطهرش را در روستای ویسیان از توابع شهرستان خرم‎آباد به خاک سپردند.

شهیدی که از خانواده‌اش خواست در مصیبتش شادی کنند

در وصیت‌نامه شهید طهماسب شیخی فرد آمده است:

اکنون که این وصیت‌ مرا باز کرده‌اید و می‎خوانید می‎دانم چشمهایتان اشکبار شده اشک‌هایتان را پاک کنید و با لب خندان وصیت مرا بخوانید، اگر ایزد متعال یاری کند چند ساعتی دیگر من شهید خواهم شد ولی خواهشمندم نگران نباشید، چون کسی که در راه خدا کشته شود، شهید است و شهیدان زنده‌اند.

و این نیز بزرگ‌ترین افتخار است که من در بستر مرگ طبیعی نمرده‌ام و جان ناقابلم را فدای اسلام و قرآن کرده‌ام، همان‌طوری که خودتان می‎دانید من همیشه آرزوی شهادت کرده‌ام و در آخر شهادت نصیبم شد، نگران نباشید که من ناکام شهید شده‌ام، کسی که شهید می‎شود، ناکام نیست.

مادر عزیز و مهربانم که بعد از خدا تو مهربان‌ترین و عزیزترین موجودات نزد من هستی، می‌دانم چه آتشی در دلت به پا شد، ولی از تو می‎خواهم صبر داشته باشی زیرا خداوند همیشه با صابران است، باید افتخار کنی که فرزندت در راه خدا کشته شده تو باید با چهره شاد و خندان در روز تشییع جنازه من میان مردم قدم بزنی و افتخار کنی که فرزندت در راه خدا و میهن اسلامی ایران به خیل شهدا پیوسته من تنها نمی‌روم من با کاروان شهدا می‎روم و مقصدم پیش حسین(ع) است.

مادر! بعد از شهادت من صبر پیشه کن و غم مخور، زیرا می‌دانم تو سال‌هاست که در غم دیگر عزیزانت اشک ریخته‌ای و غم خورده‌ای.

پدر عزیزم! می‎دانم رنج و زحمت فراوان کشیده‌ای تا مرا به این سن رسانیده‌ای می‎دانم چه آتشی در دل شماست، ولی نگران نباشید زیرا ما باید با این خون‌ها درخت پرثمر جمهوری اسلامی را آبیاری کنیم، پدر! زحمت‌های شما فراوان بود افسوس نتوانستم به اندازه نوک سوزنی از آنها را جبران کنم.

برادرانم! همیشه در راه اسلام کوشا باشید و دستورات امام عزیزمان را به جان و دل خریدار باشید، این زمان، زمان امام حسین(ع) است و ایام، ایام عاشوراست، قدم‌هایتان را استوار و صحیح بگذارید و گول دنیاپرستان و منافقان کوردل و از خدا بی‌خبر را هیچ‌وقت نخورید، زیرا دنیاپرستان را شایستگی مقام انسانیت نیست و این‌ها منافق‌اند و به قول امام بدتر از کفارند.

خواهران مهربانم! حجاب و پاکدامنی را سرلوحه خودتان قرار دهید و همیشه زینب‌‎وار زندگی کنید، زیرا دشمن از سیاهی چادر شما می‎ترسد و سیاهی چادر شما پاسدار خون سرخ من است، پاسدار خون من باشید تا آسیبی به انقلاب اسلامی نرسد و در مصیبتم هلهله و شادی کنید، چون شما آرزو داشتید که در عروسی من هلهله و شادی کنید، اینک همان زمان فرا رسید و چنان شادی کنید که تمام روستا بشنوند.

در پایان امیدوارم که همیشه در زندگی خوش و خرم و پیروز باشید و مرا حلال کنید، از تمام اقوام و خویشاوندان حلالیت می‎طلبم ضمناً هیچ‌گونه بدهکاری به کسی ندارم و حسابم از این بابت پاک است، در آخرین ساعات زندگی خودم، غروب غم‌ها و طلوع شادی‎ها را برای شما آرزو می‎کنم.

انتهای پیام/

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده