زندگینامه شهید «ناصر موسیوند»؛
چهارشنبه, ۳۱ مرداد ۱۴۰۳ ساعت ۱۱:۴۲
شهید ناصر موسیوند، از شهدای پایگاه مقاومت مسجد امام سجاد(ع) شهرستان بروجرد است که آرزو داشت اگر شهید شد او را شبانه دفن کنند.

به گزارش نوید شاهد لرستان، شهید «ناصر موسیوند»، از شهدای پایگاه مقاومت مسجد امام سجاد(ع) شهرستان بروجرد است که در هنگام شهادت ۲۱ سال سن داشت.

 آرزوی او این بود که مانند حضرت زهرا(س) شهیده راه ولایت، مراسم دفن او هم شبانه باشد. قضیه جالبی که راجع‌به ایشان پیش آمد و شبیه معجزه بود این است که ناصر در چهارم دی سال ۶۵ در عملیات کربلای ۴ به شهادت رسید، ولی جنازه‌اش به دست آنها نرسیده بود.پدر و دایی ایشان بیمارستان‌های شهرهای بزرگ را بازدید کردند تا شاید خبری دستگیرشان شود. سرانجام در سردخانه بیمارستانی در اصفهان شهیدی را که بسیار شبیه شهید ناصر بود می‌یابند و فکر می‎کنند که شهید خودشان است و او را به بروجرد منتقل می‌کنند و با تشییع جنازه باشکوه و گسترده‌ای به خاک سپرده می‎شود.

شهیدی که آرزو داشت شبانه دفن شود

در بخشی از خاطرات خواهر شهید آمده است که برای آخرین بار برای وداع با شهید به معراج شهدا رفتیم. من تا جنازه را دیدم. شاید در همان لحظه اول متوجه این قضیه شدم که او برادر ما نیست؛ چراکه هر چه می‎خواستم به او نزدیک شوم و ببوسمش انگار نیرویی مانع من می‎شد. قدم‌هایم به جلو نمی‌رفت. سر جایم میخکوب شده بودم و فقط می‌گفتم: ناصر! ناصر!...

با وجود شباهت زیاد شهید به برادرم، اما بسیار تنومندتر از برادرمان بود و جای ترکش در بازوانش به چشم می‎خورد. آرام و سبک مانند فرشته‌ها خوابیده بود.به هیچ‌وجه نمی‎توانستم باور کنم که او ناصر است.شهید را به خاک سپردیم، ولی همچنان بر این باور بودم که او ناصر نبود و ناصر زنده است.شاید اسیر شده باشد و به هر حال امید بازگشت او را داشتم.

چند روز بعد، شهید تشییع‌ شده به خواب برادرم آمده و گفته بود که من شهید شما نیستم.حدود دو هفته بعد عده دیگری از شهدای کربلای ۴ را آوردند.بلاه‌خره ناصر در میان این شهدا بود؛ با همان لباس رزم که آرم یا حسین شهید بر روی سینه‌اش نقش بسته بود، با آن همه مجروحیت‌هایی که بر بدن گلونش وارد شده بود.

پدر و مادرم رفته بودند و او را دیده بودند.آن موقع بروجرد نیز چندین بار مورد تهاجم نظامی هواپیماهای بعثی قرار گرفته بود و شهر تقریباً خالی از سکنه شده بود.ما شکه شده بودیم. نتوانستیم برای آخرین بار به ملاقات برادرمان برویم.

ناصر همیشه نزد دوستان بسیجی‌اش گفته بود که دوست دارد مانند حضرت فاطمه‌زهرا(س) شبانه به خاک سپرده شود و به خاطر آن همه پاکی و صداقت و رشادت خالصانه‌اش خداوند این آرزویش را برآورده کرد و او به همراه چند تن از دوستان بسیجی‌اش شبانه به خاک سپرده شدند و جنازه شهیدی را که اشتباهاً آورده بودند به شهر محل زادگاهش شهرکرد انتقال دادند با اینکه مدتی این پیکر پاک به جای پیکر برادرم در خاک بود، اما همچنان سالم باقی مانده بود و این خود از معجزه الهی شهیدان است.

انتهای پیام/

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده