تا اینکه در تاریخ 1359/10/15 اولین عملیات با نام "نصر" برای آزادسازی این شهر انجام شد که مرحله اول آن موفقیت های بسیاری داشت، لیکن چون برای حفظ دست آوردها و ادامه عملیات تدابیر سنجیده ای منظور نشده بود...
از قضا شبي علي را در خواب ديدم و گلايه اين فرد را به او گفتم. گفت به او بگو درست است که خيرات ميکني ولي هنوز پاک پاک و خالص نشده اي و ته دلت ريا هست....
هميشهبهفكراسلام باشيدكهانشاالله بزودى پيروزىازآنصبركنندگاناستملتشريفو شرافتمند ايراندراينلحظاتكهشماتوسط امام خمينى آگاه شده ايد اگر لحظهاى غفلت كنيد معصيت كاريد پس هميشه در حال مبارزه باشيد تا زمانى كه زور و ستم رواست بجنگيد .
هدف رفتن من به جبهه دلايل مختلفي دارد. اول آنكه بهخاطر عشق و علاقهاي كه به رهبر عزيزم و خاك وطنم داشتم. دوم آنكه ادامهدهندة راه شهيدان از جمله شهيد بختياري و كسائينژاد باشم و من بيشترين از عمرم را در جبهه ها گذراندم تا نگذارم كه ايران اسلامي به دست كافران و نامسلمانها بيفتد. حالا از جوانان تقاضا دارم كه صحنههاي جنگ را هيچوقت خالي نگذارند و خود را در اين امر الهي مسئول بدانند.
یكبار در خواب به من گفت، چه حيف كه پيشمان نيامدي و تنهايمان گذاشتي. به همين دليل، وقتي بيدار شدم، ناراحت شدم. كاش من هم شهيد شده بودم و حالا در كنارش بودم...
مرحله آخري که به مرخصي آمد چون به او الهام شده بود در بازگشت به جبهه به شهادت خواهد رسيد روزي که همه اعضاي خانواده سر سفره نشسته بودند به مادر خود گفت...
جنگ جنگ است و عــزت و شــرف مـا در گرو همين مبارزات
به سن 13 سالگى رسيم قلب من باز شد و عشق و شهادت بر دلم پابرجا شد تا اينكه توانستم سال 1361 ثبت نام كنم و به جبهه بروم و بجنگم تا بدرجه رفيع شهادت نائل آيم.
ارتش عراق در سال ۶۶ روستاهای شرق سلیمانیه و اربیل را در روزهای ۲۶ و ۲۷ و ۳۱ فروردین با به کارگیری عوامل خردل، تابن و سارین هدف شدیدترین تهاجم هوایی و توپخانه قرار داد، در این حملات شیمیایی بیش از ۲۰۰۰ نفر مصدوم و ۷۰۰ نفر شهید شدند.
شهید محمدرضا بخشی فتح آبادی در وصیت نامه خود آورده است: پدر و مادر عزیزم، برادرانم را بفرستید تا در دانشگاه الهیات جبهه ، درس شجاعت شهامت صبر و استقامت شهادت بیاموزند و با دشمنان اسلام مبارزه کنند.