خاطرات شهید - صفحه 77

خاطرات شهید
خاطراتی از زندگی شهید سیدمجتبی هاشمی

تسخیر لانه جاسوسی

کسی به بچه هایی که در آنجا بودند نگفت که حتما به کمیته بیابید، بلکه براساس یک سری تمایلات انقلابی آمدند.
پاسداشت شهدای مدافع حرم (35)

فیلم ساز متعهد؛ شهید هادی باغبانی

از برادران مدافع حرم از تیپ فاطمیون بود می گفت: یکی از رزمندگان ما که بعدها شهید شد برای فرمانده ما برادر ابوحامد ماجرای عجیبی را تعریف کرد. او قبلا طی حادثه ای در کما رفته بود و ماجرایی همچون سیاحت غرب برایش اتفاق می افتد!

ره یافتگان کوی یار بر بستر اروند/ خاطره شهادت شهید اصغر رضازاده علی آبادی

ترکش یک گلوله ی توپ قلبش را شکافت. او با تمام وجود گفت: یا امام زمان( عج). وقتی به کف قایق افتاد، آنجا از خون سرخش فرش شد.
رمضان و دفاع مقدس؛

خاطرات رزمندگان کرمانی از ماه رمضان در جبهه

روزه گرفتن در اسارت جرم سنگین بود، بچه ها غذای ظهر را می گرفتند در یک پلاستیک می ریختند، سپس این غذا را در زیر پیراهن خود پنهان می کردند و افطار میل می نمودند اگر موقع تفتیش از کسی غذا می گرفتند او را شکنجه می دادند.
در آستانه سالگرد ارتحال امام (ره)؛

شهید علیرضا طالب الدینی: اطاعت از فرمانده، اطاعت از امام خمینی(ره) است

این فرمانده با واسطه به امام خمینی می رسد، اگر فرمانش را اطاعت نکنم انگار که فرمان امام را اطاعت نکرده ام، لذا بدون پوتین آمدم.

شهیدی که خوابش تعبیر شد/ به روایت مادر شهید

نوید شاهد یزد : شهید فضل الله حاجی قاسمی فرزند محمد در سن 22 سالگی در قضر شیرین در چهارم آبان 59به شهادت می رسد
یاد و خاطره فرمانده شهید نورالدین انگوران شمس

برگ زرینی از خاطرات فرمانده شهید نورالدین انگوران؛ بقلم شهید

كاتيوشاهاي دشمن پشت سرهم، دشت سومار را به آتش كشيده بود و هر لحظه با صداي انفجار كاتيوشا ها زمين زير پايمان مي لرزيد؛ صداي عجيب غريبي داشت پس از آنكه نماز را بجا آورديم، گردان به صورت گروهان، گروهان عمل مي كرد كه آخرين گروهان ما بوديم كه يكي از برادران سپاه گفت ...

خاطرات پرتقالی (7)؛ نامه قلابی

سال 63 در منطقه ی عملیاتی «چنگوله» مستقر بودیم. مثل شب های دیگر، مراسم دعا و نیایش توی سنگر به پا بود، ولی آن شب از صدقه سر حضور امام جمعه، فرماندار و بخشدار رامسر رونق دیگری داشت.
پاسداشت شهدای مدافع حرم (34)

او به ملاقات امام حسین (ع) شتافت

معمولا آن ها عملیات های انتحاری خودشان را اول صبح انجام می دهند! آنها بر این باورند که اگر در اول صبح کشته شوند، ظهر را در بهشت با رسول الله (ص) اطعام می کنند!!

خاطرات سردار شهید رضا عباس زاده

حاج قاسم گفت :«او برای من چون ابوذر و مالک برای پیامبر و امام علی (ع) بود.»
پس از پیروزی انقلاب به کرمان رفت و تحصیلات خود را در آنجا ادامه داد

خاطراتی از شهید والامقام محمدحسین آهنگ از زبان مادرش

هم دوره ای های خود را در اتاقی جمع می کرده و به آنها درس فرائض دینی می داده . همیشه بعد از خوردن آب ( سلام بر حسین ) می گفتند.
ناگهان شهید که آن زمان تنها هفت سال نداشت قهرمانانه قدم بجلو گذارده و تقبل میکند

خاطره ای از شهید والامقام احمد عبدالحسینی قمی

این نوارها چگونه تاثیر خویش را در بین سربازان و حتی درجه داران داشته است

امیدوار به وصال معشوق

در میان خلبانان هوانیروز ارتش جمهور یا اسلامی نام امیر سرافراز ارتش اسلامی،سر تیپ خلبان شهید علی اکبر شیرودی از اسامی مبارکی است که به ایمان و شجاعت شهره است. فرزندی فداکار از فرزندان انقلاب اسلامی که اوازه رشادت و وفاداری اش در تاریخ این مرزو بوم پیچیده است
خاطرات سردار حسنی سعدی از عملیات بیت المقدس؛

شهیدی که با کلوخ به بعثی ها حمله کرد

شهید ابراهیم نجفی وقتی فشنگ هایش تمام شد، تسلیم نشد و با پرتاب متوالی کلوخ به عراقی ها حمله می کرد، عراقی ها نیز وی را به رگبار بستند و به شهادت رسید، وقتی بدن مبارکش جلوی من روی زمین افتاد دیدم پشت پیراهنش نوشته؛ مسافر کربلا!!
شهید عملیات بیت المقدس؛

خاطراتی از شهید ناصر فولادی/ قبل از اعزام به جبهه، دست همسرش را بوسید

بعد از شهادت، نامه را که آوردند قطرۀ خون ناصر روی آن نقش بسته بود و خداحافظی یک تازه داماد از همسرش را هرگز فراموشم نمی کنم.

از شهادت من به مادر نگویید/ شهید احمد دانشی

موقع خداحافظی رو به گفت: بابا این بار من شهید می شوم، خواهش می کنم فعلا به مادر چیزی نگویید. اشکم را در آورد.

خاطرات شهید محمد بروجردی؛ فرمانده سرزمین قلب ها

محمد بروجردي رسالت آسماني داشت که در صحنه عمليات، اخلاق اسلامي را تعميم بدهد، هم بين دشمن و هم ميان فرماندهان و نيروهاي ارتشي و سپاهي و حتي مردم منطقه.
قصه عروسی که تازه دامادش (حسین هریری) مدافع حرم شد و به شهادت رسید

نمی توانستم مانع رفتنش بشوم

قصه عروسی که تازه دامادش (حسین هریری) مدافع حرم شد و به شهادت رسید. زهرا سادات اين گونه مي انديشد و در ميان ناباوري برخي از اطرافيان، رضايتش از ازدواج با جواني كه شور دفاع از حرم عمه شيعيان (زینب کبری) در سر دارد را اعلام مي كند.

ناگفته ای از یک زندان مخوف / خاطره‌ای از ‌آخرین لحظات شهید مجید محمدپور در زندان‌الرشید

رو به مجید کردم و گفتم: «اینجا همه مثل هم هستیم، لوس‌بازی در نیار اگر می‌خواهی بخوری‌، بخور اگر می‌خواهی بمیری بمیر.» بچه‌ها همه کِز کرده بودند زیر پتو.
به روایت یکی از همسنگرانش/

لحظه شهادت حاج شیخ جواد قاسم پور آرانی

یکی از همسنگرانش که تا دقایق آخر در موقع شهادت با عارف دلسوز حاج شیخ جواد همراه بود نقل می کند...
طراحی و تولید: ایران سامانه