خاطرات چند سطری شهدا
خاطرات شهدای لرستان
ساده و بی تکلف
نوید شاهد لرستان:نماینده مجلس بود بعد از سر کشی از حوزه انتخابی خواست برگزدد من منتظر بودم با یک ماشین راهی تهران شود اما دیدم منتظر قطار است.گفتم تلفن می کردی برای شما ماشین میفرستاند گفت:میدانی یک ماشین برای دونفر چقدر استهلاک داردو به بیت المال ضرر می زند؟!ممکن است ما کمی معطل شویم ولی نمی ارزد یک ماشین به راه بیندازیم
حجت الاسلام و المسلمین شهید محمد حسن صادقی- ازنا
نان و پنیر
زمانی که نماینده مجلس بودند به یکی از همراهان می گویدفمقداری نان و پنیر تهیه کند.آن همراه می گویدراست می گویند که شما مرتجعید؟!با اینکه نماینده اید هنوز دست از سر سنگک و پنیر بر نمی دارید ما به دلمان صابون زده بودیم یک چلو کبابی ،چیزی بخوریم،ایشان فرمود:هر وقت همه مردم و موکلین بنده توانستند چلو کباب بخورند ما هم چلو کباب می خوریم
حجت الاسلام و المسلمین شهید محمد حسن صادقی- ازنا
راوی:برادر زاده شهید
به فکر مجروحین
محمد به علت مجروحیت در بیمارستان بستری شد،بعد از چند روز با وجود اینکه هنوز بهبودی کامل نیافته بود از من خواست تا او را به خانه ببرم.تعجب کردم و علت را پرسیدم گفت،به علت کمی جا، مجروحان دیگر روی زمینند و من روی تخت ناراحتم و آنقدر اصرار کرد تا اینکه او را به خانه بردم.
طلبه و دانشجوی شهید محمد علیم عباسی
راوی:برادر شهید-کوهدشت
منبع:سیستم اطلاعاتی معاونت فرهنگی بنیاد شهید لرستان و کتاب خاطرات چند سطری شهدا حجت الاسلام تیموری