خاطرات - صفحه 77

آخرین اخبار:
خاطرات

تقوا و خلوص نيت

نوید شاهد: شهيد طوسي مردي كه صبرش، تقوايش و شجاعتش زبانزد همه بود من وی را سال 61 وقتي كه مسئول عمليات منطقه بود در دروه آموزش اطلاعات عملیات دیدم.

آخرین دیدار

نوید شاهد: در عمليات كربلا 4 مسئول تداركات موتوري بودم و سوخت بنزين هم در اختيار داشتم . يك شب خوابيده بودم که یک بسیجی مرا صدا كرد بلند شدم گفتم چه مي خواهي؟ گفت: آقاي طوسي شما را كار دارد من از جا بلند شدم رفتم بيرون سوله ديدم شهید طوسي ایستاده سلام كردم تا مرا ديد خيلي خوشحال شد.

عطوفت و محبت

نوید شاهد: در سال 61 به اتفاق تعدادي از برادران پاسدار از سپاه ساري اعزام منطقه جنوب محور شوش منطقه عملياتي فتح المبين شده بوديم البته چند روزي از عمليات فتح المبين گذشته بود جهت انجام عمليات ديگر برادران از چند محور آماده شده بودند.

خدمت و شهادت

نوید شاهد: شهيد محمد حسن طوسي مهربان و دوست داشتنی و پر تلاش بود و ایشان حلال مشکلات بودند. سال 64 بعد از عملیات به مرخصی رفته بودم. بچه ها خبر دادند که عملیات والفجر 8 قرار است آغاز شود. به ستاد اعزام نیرو رفتم اما با رفتن من به جبهه موافقت نکردند.

متواضع در برابر نیروها

نوید شاهد: سال 61 با شهيد طوسي آشنا شدم. در درگيريهايي جنگلهای مازندران با ایشان همراه بودم . از سال 62 تا سال 65 در مناطق عملیاتی در خدمت ایشان بودم.

بسیجی بی ادعا

نوید شاهد: قرار بود عمليات آغاز شود فرماندهان جنگ با حضور در منطقه بهمن شير شور اشتياق و شركت رزمنده هاي بسيجي را در عمليات دو چندان مي كرد آن روز سردار قرباني براي نيروهاي لشكر 25 كربلا سخنراني داشت

سربازان گمنام

نوید شاهد: رزمندگان شجاع خط شلمچه هيچ پناهگاهي جز خداي متعال و حضرت بقيه الله و ائمه اطهار نداشتند چرا كه از كوچكترين امكانات بي بهره بودند.

استقبال حوریان و فرشتگان

نوید شاهد: در غروب روز قبل از عملیات کربلای 8 بود شهیدان طوسی، نوبخت، بصير و محمد باقر ماهلي و بنده براي شناسایی نهايي خطوط خود و دشمن با يك جيب به طرف خطوط مقدم حرکت كرديم شرایط بسیار دشواری بود به محض خارج شدن از سنگر صدها گلوله و خمپاره به طرف منطقه شليك می شد.

علمدار لشكر

نوید شاهد: شبي كه شهيد طوسي و شهيد نوبخت براي شناسايي و اجراي مراحل عمليات كربلاي 8 به منطقه رفته بودند تا صبح خبري از اين دو بزرگوار نبود.

فرمانده ای جسور و مهربان

نوید شاهد: شهید طوسی در عمليات والفجر 8 مسئول اطلاعات لشكر بود و من نيز به عنوان شنود اطلاعات لشكر انجام وظيفه مي كردم چند روز از عمليات گذشته بود.

سه راه مرگ

نوید شاهد: در عمليات والفجر 8 با شهيد مهيرزاده ، شهيد عسگري و شهيد احمد شكي ، شهيد رضا ميشي كوهستاني، شهيد طوسي، شهيد شيخ موسي نظري ، همکار بودم.

هيبت و عظمت

نوید شاهد: شهيد طوسي چهره زيبا و روي گشاده داشت ایشان همیشه لبخند برلب داشت. شهيد طوسي قد رعنا و قامت رشيدي داشت به گونه اي كه هر گاه يكديگر را مي ديدیم
روایت خاطره از رزمنده گردان امام علی(ع)

بهترین نماز عمرم را با بصیر خواندم

آن شب یکی از بهترین نمازها را همراه با حاج بصیر اقامه کردیم و بعد از نماز با اتوبوس هایی که از قبل در بیرون مسجد آماده بود، به سمت مازندران حرکت کردیم، اما نمی دانستیم این آخرین نمازی است که در هفت تپه و در گردان امام علی(ع) با حاج بصیر اقامه می کنیم.

عمليات كربلاي 4

نوید شاهد: عمليات كربلاي 4 شروع شده بود و متاسفانه در این عملیات موفقيت نداشتیم. در اتاق عمليات كه زير پل کنار اروند بندر خرمشهر بود حضور داشتيم كه از شواهد و خزائن بر مي آمد كه ادامه عمليات در اين منطقه غير ممكن است

انتظار بی پایان

نوید شاهد: زمانی كه ايشان به عنوان جانشين لشگر انتخاب شدند هيچگونه تغيير روحي و رواني در ايشان احساس نكردم اين را در وجود ايشان احساس مي كردم كه در عين حالي كه بسيار شجاع و مخلص و اهل راز و نياز و ذكر بودند هيچ گاه به خاطر سمتی که داشت خود را از بسیجیان دور نمی کرد.

رعايت مسائل حفاظتي

نویدشاهد: يكي از روزها توپخانه عراقيها سيم هواي تلفن صحرائي ما را قطع كرده بود. در مسير لشگر 25 كربلا يگانهاي ديگر مثل 31 عاشورا ، لشگر 5 نصر، 21 امام رضا (ع) وغيره حضور داشتند كه سيمهاي تلفن صحرائي آنها از كنار هم مي گذشت ما براي پيدا كردن هر يك از يگانها مجبور بوديم تلفن سرخطي را به يكي از سيم هاي جنگي وصل کنیم...

فرزندي كه افتخار اسلام و ايران شد

نوید شاهد: در جريان ديدار مقام معظم رهبري از اقشار مختلف مردم و خانواه شهيد طوسي بنده نیز حضور داشتم...

خط مقدم

نوید شاهد: در عمليات كربلاي 5 در منطقه شلمچه بودیم. كه سه روز از عمليات گذشته بود جهت بررسي وضعيت مجروحين و شهدا به اسكله كه مقر نيروهاي تعاون و رزمندگان بود، رفتيم. یکی از قايق ها چند نفر از شهدا را به تخليه شهر می برد...
خاطره ای از سردار شهید

روایتی از سردار شهید علی تجلایی در کلام تیمسار صفاری

در دوره ی دافوس با هم بودیم ... خداوند به ما لطف کرد که یک سال تمام خودم و خانواد مان در کنار علی و خانواده اش باشیم فردی عادی مثل ما نبود. رفتار و خصوصیات و حالات ویژهای داشت...
فرازی از ایثار سبک بالان

باید از اول مبارزه کرد

هوا کمی سرد است . گاه چرتم می گیرد . اما سعی می کنم بیدار بمانم . فکر می کنم درباره همه چیز ، اینجا کجاست و من چه می کنم ؟ بچه ها در چه حالاند . حتما عده ای از کیسه خواب بیرون آمده اند و در حال عبادت هستند و من...
طراحی و تولید: ایران سامانه