خاطره - صفحه 66

خاطره
روزشمار تولد شهدا - بیستم دیماه

زندگینامه و خاطره شهید گرانقدر احمد وقفی نیا

پدرش حسين (فوت1356) كشاورز بود و مادرش بلقيس نام داشت. تا دوم راهنمايي درس خواند. سال 1362 ازدواج كرد. بسيجي بود. هفدهم آبان 1362، در پادگان قدس كرمان هنگام آموزش نظامي بر اثر اصابت سهوي گلوله به شهادت رسيد.
روزشمار تولد شهدای هرمزگان -20 دیماه

عکس ، زندگینامه و خصوصیات اخلاقی شهید دادخدا آوندین از زبان فرزندش

پدرش حسن، كشاورز بود و مادرش دادي نام داشت. تا چهارم ابتدايي درس خواند. سال 1355 ازدواج كرد و صاحب دو پسر شد. به عنوان سرباز ارتش در جبهه حضور يافت. سوم خرداد 1361، در خرمشهر بر اثر اصابت تركش خمپاره به سر، شهيد شد.
روزشمار تولد شهدای هرمزگان- بیستم دیماه- خاطره ای از شهید کریمداد صادقی از زبان برادرش

من عجله رفتن به مدرسه و او عجله رفتن به جبهه رو داشت

در روستاي چاه اسماعيل از توابع شهرستان ميناب ديده به جهان گشود. پدرش محمد، دامدار بود و مادرش شهربانو نام داشت. تا پايان دوره ابتدايي درس خواند. به عنوان پاسدار وظيفه سپاه در جبهه حضور يافت. بيست‌ و هشتم فروردين 1367، در فاو عراق به شهادت رسيد. به بهانه سالروز تولد این شهیدعزیز تصویر متن خاطره ای از او را با هم مرور می کنیم
10 روز مانده به شهادت

خاطراتی از همسر شهید محمد جواد روزی طلب خاطره (4)

شهيد محمد جواد روزي طلب در بیست و هشتم مرداد ماه سال 1343 در شيراز متولد شد. و در بیست و پنج دی ماه سال 65 در منطقه ي عملياتي شلمچه با اصابت گلوله به شکم به ملاقات معبود خويش شتافت .
در سالروز شهادت شهید مهرداد قاجاری

نوشته همسر شهید از «یک روز قبل از شهادت»

مادر شهیدکه باشی زینب (س)را درک میکنی / همسر شهید که باشی زینب(س)را درک میکنی / اما امان از روزی که دختر شهید باشی و همسنِ رقیه ۳ ساله.... / شاید درکش برایت سخت باشد/ نمیدانی بابایت کجاست فقط میخواهی باشد ....
12 روز مانده به شهادت

خاطره (2) / خبر مفقودالاثری

ساعت7بچه ها بیدارشدن لحظه زیبایی بود... قصه ای که هرشب براشون میگفتم به واقعیت پیوست ...
20آذرماه سالروز تولد شهیده سیده فاطمه صمدی

خاطره ای از شهیده سیده فاطمه صمدی و سیده اشرف به مناسبت سالروز تولدشان

بسم رب الشهدا و الصادقین این دو شهیده گرانقدر در تاریخ 20 آذرماه سال 1355 در دبی به دنیا آمدند.پدرشان سیدعبدالرضا و مادرشان سیده سکینه نام داشت. آنها که به اتفاق خانواده شان از بندرعباس عازم دبی بودند که در حادثه انفجار و سقوط هواپیمایی ایرباس در 12 تیرماه 67 به دلیل شلیک و اصابت موشک به هواپیمای مسافر بری توسط نیروهای آمریکایی در آب های خلیج فارس به شهادت رسیدند. روحشان شاد

لباس سیاه هدیه شهیدم بود

مادر شهید «احمد نجفی» گفت: از طرف پسرم جعبه ای به عنوان هدیه به دستمان رسید در کمال ناباوری وقتی جعبه را باز کردیم دیدیم برای همه اعضای خانواده لباس های سیاه خریده بود.
شهید امیر حسین پاپی چشمه

خاطراتی از زندگی شهید امیر حسین پاپی چشمه به روایت مادر

از صبر و حوصلهء زیادی برخوردار بود. تا سال سوم نظری بیشتر درس نخواند . هنگامی که جنگ تحمیلی شروع شد از محل سکونت خود که خرمشهر بود به شهرستان ازنا مهاجرت کردند. شهید از همان موقع فعالیت خود را در بسیج سپاه انقلاب اسلامی شهرستان ازنا آغاز کرد.

شهید احمد کشوری از زبان همرزمش

شهید کشوری در وصیت‌نامه خود می‌نویسد: هر روز ستاره‌ای را از این آسمان به پائین می‌کشند امّا این آسمان پر از ستاره است، در پی امر امام، دریائی خروشان از داوطلبان به طرف جبهه‌های حق علیه باطل روان شد و من قطره‌ای از این دریا هستم.

یک نامه؛ یک خاطره

سال 65 در ستاد پشتیبانی جنگ استان، هدایای مردمی را برای ارسال به جبهه بسته بندی می کردیم.
روایتی از زبان خود شهید/

ترکش خمپاره

عملیات والفجر 9 در مریوان منطقه ای بنام هزار قلعه صورت گرفت. منطقه را کاملا شناسایی کرده بودیم و همگی در خط حضور داشتیم.
سوم آذرماه به مناسبت سالروز تولد شهید گرانقدر سعید طبیبی گشوئیه

زندگی نامه + تصویر خاطره ای از بسیجی شهید سعید طبیبی گشوئیه

به عنوان بسيجي در جبهه حضور يافت. هشتم مرداد 1362، در قلاويزان توسط نيروهاي عراقي بر اثر اصابت تركش به شهادت رسيد. مزار او در روستاي ده‌گل كن تابعه زادگاهش واقع است. روحش شاد و یادش گرامی باد!
خاطرات شهید حاجی کریمی از زبان برادرش

او مظلوم بود و در خانواده ما نظیر نداشت / برای من یک پدر و معلم بود

چیزی که در این بین تمام وجودم را به آتش کشید ، شوق پروازی بود که قبل از رفتن داشت . وقتی رفت هنوز رد حنای شب عروسی اش از روی پاها و دست های معصومش پاک نشده بود که قاب آسمان عشق شد.
خاطره ای از شهید محمد شاکری به مناسبت دهم آبانماه سالروز تولدش

اسدالله ارجمند از مبارزات او علیه رژیم شاهنشاهی میگوید

یک شب که با مامورها درگیر شده بود با عجله آمد خانه ، جایی توی خانه قایم اش کردیم چند دقیقه بعد مامورها ریختند توی خونه . همه جا را گشتند ولی پیدایش نکردند .صبح موقع سحر او را مخفیانه به کرمان فرستادیم

روایتی خواندنی از شهید حاج حسین بصیر

حاجی دست‌هایش را باز کرد و مرا در آغوش خود گرفت و گفت: «پسرم! برای چه احساس تنهایی می‌کنید. شما که تنها نیستید. خودتان، خدا و دو ملک آسمانی. تازه از همه مهمتر، در جای‌جای این منطقه فرشتگان روی زمین زندگی می‌کنند، امام زمان(عج) حضور دارند. رزمنده‌ی اسلام هیچ وقت نباید احساس تنهایی کند.»

زندگی نامه شهید گرانقدر محمد ملاح کنگی

این شهید گرانقدر تاریخ سي‌ام مهر 1342، در شهر بندركنگ از توابع شهرستان بندرلنگه چشم به جهان گشود. پدرش حسن، جاشو بود و مادرش مريم نام داشت.
خاطره مادر از شهادت فرزندش

گفت من می روم (خانه) یعنی آلباتان شهید شَوَم

روز29 مهر بود. شب که نشسته بودم قلبم لرزید. طوری که مثل دیوانه ها خندیدم و گریه کردم. یک حال که نمی توانم وصف کنم برایم پیش آمد. گفتم علیرضا را زدند.
بیست و پنجم مهرماه سالروز تولد شهید

خاطراتی از زبان مادر شهید و مروری کوتاه بر زندگینامه شهید مراد روشنی

ر نبود پدر کارهای خانه بر عهده او بود ، وقتی مرخصی اش تمام میشد دوباره بر می گشت جبهه . خبر شهادتش را یکی از همسایه ها آورد با شنیدن این خبر تنها تر از همیشه شدم

خاطرات خانم سارا محمدي، همسر شهيد يعقوب حيدري

آن شهيد انگشتر را فروخته بود و پول آن را به همراه خرجي خانه به همسنگرش داد و گفته بود اين پول را از صندوق پاسگاه براي شما گرفته ام.
طراحی و تولید: ایران سامانه