خاطرات شهدا - صفحه 160

navideshahed.com

برچسب ها - خاطرات شهدا
هر دو اشهد خود را خوانديم به من گفت خودمان را به خدا مي سپاريم و دلمان را به دست مهدي (عج) مي دهيم و حرکت مي کنيم و بعد هم به سخنانش اضافه کرد که گفت چيزي که بالاتر از مرگ نيست مي رويم من هم با او موافقت کردم و هر دو با نام يا مهدي (عج) به راه افتاديم از پشت اين سنگ آن سنگ مي دويديم و ذکرمانم را فقط ياد خدا و يا مهدي (عج) بود.
کد خبر: ۴۳۸۰۸۱   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۶/۲۳

وقتی ترکش به دستم خورد، چیزی متوجه نشدم. اما بعد از مدتی احساس سبکی و همچون پَر از آسمان بالا رفتم. در آسمان تمام دوستان شهیدم ...
کد خبر: ۴۳۷۴۷۷   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۶/۱۷

خاطره ای از شهید علي كسايي؛
نوید شاهد_ سال59بود که در مسجد شوشتری گروه مقاومتی باهمت شهید حسام فرزدقی تشکیل شده بود ودرآموزش عقیدتی این گروه شهید حاج علی کسایی نهج البلاغه درس می داد. خیلی از مطالب کلاس سنگین بود مخصوصا درک معارف قرآن و نهج البلاغه و جذب هدایت الهی که معلوم بود اکثریت کلاس متوجه نشدند.
کد خبر: ۴۳۷۰۵۱   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۶/۱۱

مصاحبه رادیویی / فایل صوتی
فایل صوتی حاضر شامل گفتگوی رادیویی بارزمنده هرمزگانی همرزم شهیدان سرافراز جهان آرا و علم الهدی در سالهای دفاع مقدس در برنامه رادیویی " راویان عشق" می باشد که خاطراتی از این دو شهید معطم را روایت می نماید . این برنامه با مشارکت معاونت فرهنگی بنیاد شهید و امور ایثارگران استان هرمزگان و گروه بسیج صدای مرکز خلیج فارس تهیه و از شبکه رادیویی این استان پخش گردیده است .
کد خبر: ۴۳۶۷۵۰   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۶/۰۷

خاطره پدر شهید مسعود ابراهیمی
خدایا آنها که به جبهه می روند چه طور به شهادت می رسند ، چکار می کنند که شهید می شوند ، چجوری شهید میشن ، که در عالم رویا ناگهان تیری به کمرم خورد و از خواب بیدار شدم .
کد خبر: ۴۳۶۱۱۲   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۵/۳۰

معرفی شهدای لرستان
خاطره ای از همرزمان شهید محمد حسن ولی پوری
کد خبر: ۴۳۶۱۱۰   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۵/۳۰

شهادت 14 مرداد؛
من و بچه ها مشغول بار زدن وسائل شديم که هنگام جابجا کردن کانکس کتفم دوباره درفت و حسابي حالم را گرفت و خلاصه کانکس ساعت 8 صبح روز بعد حرکت کرد و اکبر شيخي هم با وسائل رفت و به ناچار من هم که وسائلي ديگر نداشتم ساعت 11 صبح به طرف اهواز حرکت کردم و رفتم خانه آقاي عباس علي ياري و شب را در آنجا ماندم و صبح به طرف انديمشک حرکت کردم و در انديمشک مرتضي قهرماني را ديدم که مي خواست به مرخصي برود و بعد از خداحافظي سوار ميني بوس سرويس شدم و به طرف شرهان حرکت کرديم و الآن هم که اين خاطره را مي نويسم در يکي از سنگرهاي خط با چند تن از بچه ها نشسته ام و خط هم نسبتاً شلوغ است .
کد خبر: ۴۳۵۱۷۴   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۵/۱۸

خاطرات;
اكبر مال احمدي در سال1336 در خانواده اي متدين چشم به جهان گشود.با شروع جنگ تحميلي ابتدا به وسيله كميته انقلاب اسلامي برازجان و بار ديگر توسط بسيج مستضعفين به جبهه رفت تا سرانجام در تاريخ63/5/17 در مهاباد به لقاءالله پيوست.
کد خبر: ۴۳۴۹۸۶   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۵/۱۷

شهادت 14 مرداد؛
امروز بعد از دو روز کمي حالم سر جا آمد چون چند روزي است که حالم گرفته بود و از بيکاري نمي دانستم چکار کنم و به ناچار سرگرم کتاب خواندن شد تا اينکه امروز حدود ساعت 11 صبح بود که حسين پسر عمه ام که از مرخصي مي آمد براي ديدنم آمد و هيچ گاه آن لحظه را فراموش نخواهم کرد که چقدر از ديدن او خوشحال شدم.
کد خبر: ۴۳۴۷۱۳   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۵/۱۳

شهید خدا کرم آقا بابايي از زبان دوستان
چهره اي آفتاب خورده و اندامي خسته و استخواني، هنوز گرد و خاک زمين هاي کشاورزي بر صورت و لب هاي او وجود داشت. با همان لباس هاي کشاورزي آمده بود و در عين حال درونش هياهو و غوغا بود، انقلاب بود، او يک انقلابي بود چرا که انقلابي بودن ابتدا در درونش و فکرش بوجود آمده بود.
کد خبر: ۴۳۴۲۷۹   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۵/۰۹

خاطرات;
شهید عبدالعزیز رستمی فرزند حیدر در سال ۱۳۴۲ در خانواده‌ای مذهبی در روستای کمالی متولد شد.وی همیشه آرزوی شهادت داشت سرانجام در عملیات والفجر ۲ پس از پیروزی‌های چشمگیر در روز ۱۳۶۲/۵/۱۰ عاشقانه به دیدار معبودش شتافت.
کد خبر: ۴۳۴۱۶۶   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۵/۰۸

شهید اسماعیل فیض
خواهر! درسته که او بچّه است، اما از همین بچگی به حجابش برس تا وقتی بزرگ شد به دردسر نیفتی
کد خبر: ۴۳۴۱۰۳   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۵/۰۷

خاطره اي که از همسر شهید علی یار صادقي؛
همسر شهید علی یار صادقی در خاطره ای می نویسد: علی یار 5 سال مردانه در جبهه جنگید تنها آرزویش شهادت بود و سرانجام به آرزویش رسید.
کد خبر: ۴۳۳۶۳۰   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۵/۰۱

با منصور در مغازه برق کشی کار می کردیم. منصور علم و عمل را به هم آمیخته بود، هم کار برق کشی انجام می داد هم در هنرستان رشته برق می خواند. برای همین با اینکه سن و سالی نداشت، شده بود استادکار.
کد خبر: ۴۳۳۴۰۶   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۴/۳۰

خاطره خودنوشت شهيد «حسام الدين بهمه ای» (4)
نوید شاهد - شهيد حسام الدين بهمه ای در دفتر خاطرات خود می نویسد: « ای کاش مي دانستند من به چه جهت به جبهه آمدم ای کاش همه احساس مرا می دانستند ولی...» متن کامل خاطره خودنوشت این شهید بزرگوار را در نوید شاهد بخوانید.
کد خبر: ۴۳۳۳۹۹   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۴/۳۰

کتاب «با اجازه بزرگترها، بله!»، شامل خاطراتی از خواستگاری به سبک شهدا است که به کوشش مسعود دهقانی پیشه گردآوری و از سوی نشر نارگل به چاپ دوم رسیده است.
کد خبر: ۴۳۳۱۵۵   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۴/۲۶

خاطره خودنوشت شهيد «حسام الدين بهمه ای» (3)
نوید شاهد - شهيد حسام الدين بهمه ای در دفتر خاطرات خود می نویسد: «من هنوز راهی را برای بهتر زندگي کردن انتخاب نکرده و به پيش مي رفتم تا اين که جنگ تحميلي عليه جمهوري اسلامي آغاز شد و من آن زمان هنوز به مدرسه مي رفتم و...» متن کامل خاطره خودنوشت این شهید بزرگوار را در نوید شاهد بخوانید.
کد خبر: ۴۳۲۸۶۳   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۴/۲۳

کاری از نوید شاهد خراسان رضوی
کد خبر: ۴۳۲۸۵۸   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۴/۲۵

سرداري كه هيچ گاه ادعای فرمانده نکرد
جبهه ها در 8 سال دفاع مقدس راههای به خدا رسیدن را به ما آموخت ، محل آموختن درس ایثار و شهادت بود .
کد خبر: ۴۳۲۶۹۰   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۴/۲۳

خاطرات;
قاسم بنوی ،در اولین روز بهار 1336 ه ش در وحدتیه ی بوشهر ،(بی برا) سابق چشم به دنیای خاکی باز کرد.سال 1361 به طور مستمر در جبهه های جنوب و غرب به دفاع از میهن اسلامی پرداخت. و در سمت معاونت فرماندهی گردان امام حسن (ع) در جزیره ی مجنون بود ،در تاریخ 4/ 4/ 1367 به شهادت رسید.
کد خبر: ۴۳۲۴۵۶   تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۴/۱۸