خیلی وقت بود منتظر نامه علی اکبر بودیم. دلواپسی امانمان را بریده بود تا اینکه یکی از بستگان از منطقه تلفن زد و گفت: علی اکبر شهید شده است و ۹ روز قبل جنازه اش را به مشهد فرستاده اند. چرا نمی روید آن را تحویل بگیرید؟...
کد خبر: ۴۳۲۳۸۳ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۴/۱۷
خاطره خودنوشت شهيد حسام الدين بهمه ای (2)
نوید شاهد - شهيد حسام الدين بهمه ای در دفتر خاطرات خود می نویسد: «فکارم هزاران برنامه طرح ريزي مي کرد تا اين که زمانه زياد خود را کنند و آن نداي طنين انداز انقلاب به رهبري امام بود و...» متن کامل خاطره خود نوشت این شهید بزرگوار را در نوید شاهد بخوانید.
کد خبر: ۴۳۲۲۷۳ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۴/۱۷
معرفی کتاب
کتاب "بادگیرها چشم به راهند"مجموعه خاطرات شهید ابراهیم بشکردی زاده به قلم اعظم پشت مشهدی می باشد که با همکاری حوزه هنری انقلاب اسلامی استان هرمزگان و شرکت توزیع نیروی برق استان هرمزگان تدوین گردیده است
کد خبر: ۴۳۲۲۶۱ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۴/۱۶
خاطره خودنوشت از شهيد حسام الدين بهمه ای (1)
نوید شاهد - شهيد حسام الدين بهمه ای در دفتر خاطرات خود می نویسد: «اي خوشا دوران کودکي که انسان دلي پاک روحي شاد و داراي ويژگي خاصي بود گرچه عمري از من سپري شده و چيزي از آن دوران به ياد ندارم ولی...» متن کامل خاطره خود نوشت این شهید بزرگوار را در نوید شاهد بخوانید.
کد خبر: ۴۳۲۱۴۶ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۴/۱۴
خاطرات;
رضا صبوحي فرزند حيدر در تاريخ 1344 در مركز خطه دليرپرور تنگستان(اهرم) ديده به جهان گشود.در تاريخ 62/5/1 در بسيج اهرم تشكيل پرونده داد و در تاريخ63/4/18 دفترچه آماده به خدمت براي گذران دوران مقدس سربازي گرفت و سپس در تاريخ 18/5/63 به خاطر علاقه زيادي كه به سپاه پاسداران داشت خود را به عنوان پاسدار وظيفه مشغول به خدمت شدو سرانجام در 1365/4/4 به شهادت رسید.
کد خبر: ۴۳۲۱۲۷ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۴/۱۴
خاطره ای از شهيد هاشم شيخي؛
من جسارت و زیرکی هاشم را زیاد دیده بودم، اما باور نمی کردم که بتواند بعثی ها را هم بازی بدهد. با همه ی رفاقتی که با من داشت، در خصوص کارهای شناسایی، چیزی بروز نمی داد.
کد خبر: ۴۳۱۹۴۳ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۴/۱۱
امروز هوا ابري و همراه با بارندگي بود و آقاي (ع ـ م) هم براي ملاقات با يکي از دوستانش با فرماندهي رفت و من خودم تنها بودم ساعت 5/1 بعد از ظهر بود که آقاي (م ـ ج) به اينجا آمد و کمي با هم صحبت کرديم و امروز هم همين طور گذشت.
کد خبر: ۴۳۱۸۷۱ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۴/۱۰
خاطره ای از شهید محمد اسلامی نسب؛
در چادر فرماندهی گردان،کنار محمد نشسته و صحبت می کردیم. ناگهان یکی از بسیجی های گردان وارد شد و با عصبانیت بدون سلام و احترام گفت: "آقای اسلامی نسب! شلوار من پاره شده. تدارکات می گوید ما شلوار نداریم. وظیفه شماست برای من شلوار تهیه کنید!"
کد خبر: ۴۳۱۶۷۵ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۴/۰۷
شهید مصطفی قوی قائممقام فرمانده تیپ دوم از لشکر ۵ نصر
مصطفی از سال 1356 فعالیتهای انقلابی خود را آغاز کرد. در این دوره تلاش جدی داشت که هر طور امکان دارد، اعلامیه های امام را به دست مردم برساند.
کد خبر: ۴۳۱۶۵۱ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۴/۱۰
گپ خودمانی نوید شاهد سمنان با خانواده معظم شهید حسین شامانی
همین که میگذاشتمش زمین از گریه غش می کرد . هرجا هم دکتر بردیمش نفهمیدن که مشکلش چی هست . یه دعا نویس گفت ، تا هشت ساله نشه خوب نمیشه .
خدا شاهده بچه ی به اون بزرگی رو موقع نماز خواندن به کولم میبستم و پاهاش از کنارم آویزان بود . اگر روی زمین می گذاشتمش غش می کرد . هشت ساله که شد ، کم کم بهتر شد . شیر هم نمی خورد وبا قاشق بهش شیر می دادم .
کد خبر: ۴۳۱۳۷۹ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۴/۰۴
شهید احمد فیروز بخت
همیشه کتابها را صحیح و سالم بر میگرداند و میگفت: «هر چه بیشتر از این کتابها می خونم بیشتر مشتاق میشم».
کد خبر: ۴۳۱۳۷۱ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۴/۰۴
شهید احمد فیروز بخت
همیشه کتابها را صحیح و سالم بر میگرداند و میگفت: «هر چه بیشتر از این کتابها می خونم بیشتر مشتاق میشم».
کد خبر: ۴۳۱۲۶۱ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۴/۰۳
یک روز مجید با سر شکسته به خانه آمد. مادر تا پیشانی خونی مجید را دید، مثل نبند روی آتش بالا و پائین می پرید. هرچی مجید گفت چیزی نیست، مادر کوتاه نیامد، مجید را برد خانه آن پسری که سر مجید را شکسته بود.
کد خبر: ۴۳۱۱۱۴ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۴/۰۲
خاطره ای از شهید مجید سپاسی؛
عملیات کربلای ۴ بود. همراه با غواص های خط شکن، در کانال ماهی زیر پای دشمن بودیم. هنوز رمز عملیات گفته نشده بود. یک نگهبان عراقی کنار آب ایستاده بود و بی هدف به سمت شلیک می کرد.
کد خبر: ۴۳۱۱۰۷ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۳/۳۱
شهید قدرت الله فرزانه پور
میدانستم که هر وقت میرود بیرون یا در مسجد است و یا حسینیه. سیزده چهارده سالش بود. میرفت آجر جا به جا میکرد و کمک میکرد.
کد خبر: ۴۳۱۰۶۰ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۴/۰۲
خاطره ای از طلبه ی شهید محمد جواد روزیطلب؛
محمد جواد که پرچم را رنگ می کرد گفت:"حیف است،این پرچم باید با قرمز خونی رنگ بشه!"
هنوز جمله اش تمام نشده صدای سوت خمپاره پیچید.خرده بتن های سنگر که بر اثر موج انفجار کنده شده بود،عینکم را شکاند، همه چیز را محو می دیدم. اما...
کد خبر: ۴۳۱۰۴۴ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۳/۳۱
انیمیشن«72 قسمتی چند قدم مانده به تو»سری پنجم از مجموعه چند ستاره تا بهشت می باشد که با رویکردی متفاوت به خاطرات ایثارگران در هشت سال دفاع مقدس می پردازد.
کد خبر: ۴۳۰۹۴۳ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۳/۲۹
شهید عبدالمحّمد فرخی
اگر برایم حجله زدید، این را هم بنویسید از تمامی مردم سمنان تمنا دارم اگر از من خطایی دیدهاند حلالم کنند».
آرام شدم. انگار آتش درونم فروکش کرد. رفتم سراغ شیرآب. وضو گرفتم و با آرامش نماز خواندم. تحمل مصیبت برایم راحت شد.
کد خبر: ۴۳۰۸۹۷ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۳/۲۹
برای شرکت در مراسم عروسی یکی از آشنایان به تهران دعوت شده بودیم.بعدها صاحب مجلس برای ما تعریف کرد:"مراسم بزن و بکوب و شادی در حیاط برپا بود.در حال پذیرایی بودم که متوجه شدم درب یکی از اتاق های خانه بسته است.در را که باز کردم،از چیزی که دیدم جا خوردم و انگشت حیرت به دندان گرفتم.
کد خبر: ۴۳۰۸۴۱ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۳/۲۹
خاطره ای از شهید مدافع حرم سجاد دهقان؛
تقریبا همان اوایلی که وارد تیپ امام سجاد شده بودیم، برای انجام یک ماموریت درون شهری، با یک اتوبوس به سمت مقصد مورد نظر در حرکت بودیم . جمع همکاران، جمع بود، من و یکی دو نفر دیگر قصد محک زدن نیروی تازه و جدید الاستخدام سپاه را داشتیم.
کد خبر: ۴۳۰۴۱۴ تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۳/۲۲