شخصيت ها / شهدا / حسین گرجی منگاوی / متن / وصیت نامه / وصیتنامه شهید حسین گرجی منگاوی
وَلا
تَحسَبَنَّ الَّذينَ قُتِلوا في سَبيلِ اللَّهِ أَمواتًا بَل أَحياءٌ عِندَ
رَبِّهِم يُرزَقونَ
ای پیامبر
هرگز گمان مبر کسانی که در راه خدا کشته شدند، مردگانند! بلکه آنان زندهاند، و
نزد پروردگارشان روزی داده میشوند.
شکر می
کنم خدا را که توفیق به من داد بتوانم وظیفه شرعی خود را در حد توانم نسبت به
اسلام و قرآن انجام دهم و در مدت عمرم این زمان را که عازم جبهه می باشم بهترین
زمان عمرم می بینم.
از خدا
تقاضا کرده ام که مرا در بستر نمیراند و مرا در راه اسلام بمیراند این آرزویم را
از خدا می خواهم که به من ایمان عطا کند که فقط راه امام حسین (ع) را دنبال کنم.
باید دین خود را تا آنجا که می توانم به اسلام و مردم مظلوم ادا نمایم. بالاخره پس
از چندین سال زندگی به یاری خدا به هدفم رسیدم و هیچ چیز در زندگی جز شهادت آرزوی
من پاسدار نیست و هیچ چیز نمی تواند گلوی تشنه مرا سیراب کند جز شهادت .
وصیت می
کنم اگر انشاءالله در این مسیر مقدس کشته شدم با خون ناچیزم این درخت تناور اسلام
آبیاری شود .
وصیتی
دارم به پدر و مادرم هر موقعی که به یاد فرزندتان افتادید به یاد فرزندانی باشید
که بدن پاره پاره آنها را مادرانشان ندیده اند، منتظر من نباشید، که نرفته ام که
زنده بر گردم، رفتم تا مبارزه با کفر کنم و بکشم و اگر توانستم کشته شوم .
وصیت می
کنم که برای من اشک نریزید به مادرم بگویید تو در نزد فاطمه (س) سربلند خواهی بود
تو هم شهید دادی.
و تو ای
پدر عزیزم ناراحت نباش چون مرگ با عزت بهتر از زندگی با ذلت است. پدرم خدا شکر کن
که به فرزند شما شهادت را عطا کرد.
برادران
و خواهران دلیر اسلام، سلاح از دست افتاده مرا بگیرید و برای مقابله با کفار قیام
کنید.
در پایان
از شما می خواهم امام خمینی را تنها نگذارید.
حسین
گرجی
تیپ سوم
انصار الحسین علیه السلام سپاه پاسداران
-------------------
شهید حسین
گرجی منگاوی پانزدهم آبان ماه سال 1345 در روستاي منگاوي شهرستان ملایر از توابع
استان همدان و در خانواده ای کشاورز و ساده زیست به دنیا آمد.
سال
1352 وارد دبستان شد اما به دلیل مشکلات موجود و کمبود امکانات تنها تا پایان مقطع
ابتدایی ادامه تحصیل داد و پس از آن مشغول کار کشاورزی و باغداری شد. در سال های
انقلاب نوجوانی پر شور و شعور بود و همگام با دیگر جوانان و نوجوانان در راه پیروزی
انقلاب گام برداشت.
در سال
های دفاع مقدس بنا به تکلیف شرعی و قانونی به عنوان سرباز به سپاه پاسداران انقلاب
اسلامی پیوست و روانه جبهه های نبرد حق علیه باطل شد. با توجه به استعداد و توانایی
که داشت به عنوان تخریب چی به گردان تخریب پیوست و در عملیات های مختلف ایفای نقش
کرد.
سرانجام
در چهارم دیماه سال 1365 در منطقه عملیاتی ام الرصاص عراق به درجه رفیع شهادت نائل
آمد. پیکرش مدت ها در منطقه باقي ماند و پس از تفحص در سیزدهم تیر ماه سال 1376 پس
از 11 سال به آغوش خانواده بازگشت و در گلزار شهداي شهرستان زادگاهش به خاک سپرده
شد.
یادش
گرامی و راهش پر رهرو باد.