خاطرات شفاهی جانبازان
جانباز «سامی علیزاده» در بیان خاطرات خود میگوید: «صدایی شنیدم انگار ماشین روی مین رفت و من به آسمان پرتاب شدم ...»
کد خبر: ۵۸۸۰۱۲ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۱۲/۱۴
خاطرات شفاهی جانبازان
جانباز «رشید وحیدی مقدم» در بیان خاطرات خود میگوید: «در اثر برخورد ترکش خمپاره مجروح شده بودم و از تمام اعضای بدنم خون جاری شده بود و چون بدنم گرم بود متوجه نشده بودم ...»
کد خبر: ۵۸۸۰۱۱ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۱۲/۱۴
خاطرات شفاهی جانبازان
جانباز «حسین کریمی» در بیان خاطرات خود میگوید: «در حین انجام عملیات ماشین واژگون شد و همگی پرتاب شدیم بیرون و تعدادی از همرزمان در جا شهید شدند...»
کد خبر: ۵۸۸۰۱۰ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۱۲/۱۴
خاطرات شفاهی جانبازان
جانباز «رسول فرخ زاد اسلاملو» در بیان خاطرات خود میگوید: «در زمان اسارت مسعود و مریم رجوی ما را تشویق به عضویت در گروه منافقین می کردند ...»
کد خبر: ۵۸۸۰۰۹ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۱۲/۱۴
خاطرات شفاهی جانبازان؛
جانباز ۶۰ درصد گفت: جوانان بدانند این انقلاب راحت به دست نیامده و حاصل خون هزاران شهید و جانباز است.
کد خبر: ۵۸۷۹۵۸ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۱۲/۱۴
خاطرات شفاهی جانبازان؛
محمدرضا سهامی، جانباز دوران دفاع مقدس، از روزهای پرالتهاب جنگ تحمیلی و اعزامهایش به جبهه میگوید. او که در گردان حضرت ولیعصر (ع) حضور داشت، در یکی از شبهای کمین، هنگام وضو گرفتن، هدف ترکش خمپاره قرار گرفت و برای همیشه یادگاری از آن شب را با خود دارد.
کد خبر: ۵۸۷۹۳۶ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۱۲/۱۴
خاطرات شفاهی جانبازان
جانباز «حیدر غفورزاده تومتری» در بیان خاطرات خود میگوید: «منطقه آلوده به نیروهای ضد انقلاب بود و در این شرایط من مسئول پاکسازی مین ها در مسیر تردد نیروها بودم...»
کد خبر: ۵۸۷۸۲۷ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۱۲/۱۳
خاطرات شفاهی جانبازان
جانباز «حسین کریمی» در بیان خاطرات خود میگوید: «به خوبی به یاد دارم صدام به فرمانده ما آذرفر در بیسیم گفت: تو همدوره من در انگلیس بودی، به نیروهای عراقی بپیوند ...»
کد خبر: ۵۸۷۸۲۴ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۱۲/۱۳
خاطرات شفاهی جانبازان؛
جانباز «مجید راونگی» میگوید: سال 1364 داوطلبانه به جبهه رفتم و در تیپ 58 ذوالفقار خدمت میکردم. عشق رفتن به جبهه داشتم و این وظیفه هر مسلمانی بود که برود و از میهنش دفاع کند.
کد خبر: ۵۸۷۶۶۶ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۱۲/۱۳
خاطرات شفاهی جانبازان؛
جانباز «غلام ناظری» میگوید: سال ۱۳۶۰، بعد از عملیات فتحالمبین، در جبهه حضور داشتم. یک خاکریز بود که شکل عصا داشت و در اختیار عراقیها بود. با ذکر "الله اکبر" عملیات را شروع کردیم و درگیر شدیم. آنقدر غرق در نبرد شدیم که نفهمیدیم چطور خاکریز را گرفتیم.
کد خبر: ۵۸۷۶۰۷ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۱۲/۱۱
حاج فتح اله ۱۴ سال بر روی ویلچر زندگی کرد و سرانجام در ۱۵ اسفندماه ۱۳۷۹ به شهادت رسید و امروز پس از سالها همچنان یادش گرامی داشته میشود تا یادمان نرود که برای عزت امروزمان چه عزیزانی را تقدیم کردیم. این یادواره به همت اداره کل بنیاد شهید و امور ایثارگران استان ایلام و مردم محله خیام برگزار شد.
کد خبر: ۵۸۷۵۷۵ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۱۲/۰۹
خاطرات شفاهی جانباز هفتاد درصد/
«اسداله عباسیان» از جانباز ان ۷۰ درصد دفاع مقدس استان ایلام است که سال ۱۳۵۹ در جبهه کردستان به درجه رفیع جانباز ی نایل آمده است. وی از جوانان میخواهد کار امام، راه امام را ادامه دهند و همیشه در صحنه باشند. چرا که این انقلاب با خون هزاران شهید و جانباز به اینجا رسیده است. در ادامه فیلم این مصاحبه منتشر میشود.
کد خبر: ۵۸۷۴۵۸ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۱۲/۰۸
پیکر جانباز معزز ۷۰ درصد شهید «عیسی رسایی مقدم» بر دوش مردم شهیدپرور زابل تشییع و در گلزار مطهر شهدای شهرستان زابل تدفین گردید.
کد خبر: ۵۸۷۳۹۰ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۱۲/۰۸
تاریخ شفاهی جانبازان
جانباز «حسن نیک اخلاق» در بیان خاطرات خود میگوید: «دستم را دراز کردم که پایم را لمس کنم، دیدم نیست و از هوش رفتم و با فریادها و نالههای همسرم در بیمارستان به هوش آمدم که چطور به این روز افتادی ...»
کد خبر: ۵۸۷۳۸۰ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۱۲/۱۱
جانباز «حسن اولیائی لله لو» در بیان خاطرات خود میگوید: «پس از اعلام قطعنامه، عراق ناجوانمردانه عملیات مرصاد را اجرا کرد و تعداد زیادی از نیروها عقب نشینی کرده بودند و کسی پاسخ تماسهای ما را نمیداد و موشکهای کاتیوشا از سمت عراق شلیک میشد...»
کد خبر: ۵۸۷۳۷۸ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۱۲/۱۱
خاطرات شفاهی جانبازان
جانباز «جمشید آقازاده» در بیان خاطرات خود میگوید: «در گردنه کوه از هر طرف در کمین نیروهای دموکرات و کوموله بودیم و پیشنهاد دادم عملیات گریز و فرار را انجام دهیم وگرنه اسیر خواهیم شد...»
کد خبر: ۵۸۷۳۷۵ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۱۲/۱۲
خاطرات شفاهی جانبازان
جانباز «جعفر جلیلی تازه کند جنیزه» در بیان خاطرات خود میگوید: «بیشترین آسیب و جراحت را خودم دیدم و نمی گذاشتم سربازانم آسیب ببینند چون تجربه کافی نداشتند و من تلاش میکردم زخمی نشوند...»
کد خبر: ۵۸۷۳۳۱ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۱۲/۰۸
خاطرات شفاهی جانبازان
جانباز «جبرئیل حسینپور آشنا آباد» در بیان خاطرات خود میگوید: «در زمان جنگ نیروهای بسیجی، ارتشی و سپاهی یکی شدیم برای راندن دشمن، همگی یک صدا و انقلابی بودن و در جبهه دست به دست هم میدادند برای دفاع از وطن ...»
کد خبر: ۵۸۷۳۱۵ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۱۲/۰۸
خاطرات شفاهی جانبازان؛
جانباز «محمدشریف حسینپور» میگوید: سرباز بودم و میخواستم به کشورم خدمت کنم، برای همین در جبهه نامنویسی کردم. در یکی از عملیاتها، بعثیها حمله شیمیایی سنگینی انجام دادند؛ آنقدر شدید که تا شعاع ۱۵ متری اطرافم را نمیدیدم. در این عملیات، تعدادی از همرزمانم به شهادت رسیدند و من هم دچار آسیب شیمیایی شدم.
کد خبر: ۵۸۷۳۱۴ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۱۲/۰۷
دلنوشته فرزند آزاده سرافراز در پی شهادت شهید سید حسن نصرالله:
«زینب حمیدی فرد» فرزند «حاج محمد جواد حمیدی فرد» آزاده و جانباز موتفی، در پی شهادت شهید مقاومت «سید حسن نصرالله» دلنوشتهای را برای مخاطبان نوید شاهد منتشر کرد. در ادامه خبر متن این دلنوشته را بخوانید.
کد خبر: ۵۸۷۲۸۸ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۱۲/۰۶