خاطره - صفحه 29

خاطره

اعلام خبر شهادت یک سرباز، از بلندگوی مسجد

نوید شاهد - شهید "علی اسلامی نخلی" از شهدای سرباز استان هرمزگان است که تولد و شهادتش در شهریورماه است. به همین مناسبت یک خاطره با عنوان اعلام خبر شهادت از زبان مادر این شهید والامقام برای علاقه مندان منتشر می گردد.

فیلم/شهید"حجت الله جاهدی"

نوید شاهد خراسان جنوبی فیلم خاطره گویی خانواده شهید حجت الله جاهدی را منتشر می کند. شهید به تاریخ چهارم شهریور ماه 1343 در روستای یخاب از بخش دستگردان شهرستان طبس متولد و در تاریخ هجدهم شهریور 1364 در منطقه عملیاتی اشنویه به فیض شهادت نائل شد.

خاطراتی از مداحان شهید استان زنجان(2)/ آخرین لطیفه‌های رضا

نوید شاهد – شهید رضا مهدی رضایی خمسه ويژگي هاي زيبایی همچون خوش رويي و شوخ طبعي داشت. هميشه لطيفه اي براي گفتن داشت و بچه‌ها را به ضيافت خنده و شادي مي برد.

خاطراتی از مداحان شهید استان زنجان(1)/ نجات پیکر شهدای غواص

نوید شاهد – شهید رضا مهدی رضایی خمسه دوم آذر ۱۳۴۴‏، در شهرستان زنجان به دنیا آمد. او کسی بود که بارها پیکر شهدا را از شرایط نامناسب نجات داده بود.

محمود دیگه مال این دنیا نیست!

نویدشاهد - همسر شهید "محمود عبداللهی" می‌گوید: «محمود مشغول خواندن نماز شب بود. آن شب جوری غرق تماشایش شده‌بودم که انگار در این دنیا نبودم. من آن شب در چهره محمود نورانیت خاصی را مشاهده کردم. با خودم گفتم: «نه! دیگه محمود مال این دنیا نیست.» نوید شاهد سمنان توجه شما را به خاطراتی از همسر این شهید گرانقدر جلب می‌کند.

تلفن به خدا

نوید شاهد - برادر شهید "حسن شوکت‌پور" به نقل از دوستش می‌گوید: «حسن آقا گفت: از بین اون ستون نظامی‌های رژیم رد شدم بدون این که اصلاً به من ایست بدن یا کاری به کار من داشته باشن. در حالی که لبم را می‌گزیدم، گفتم: «عجيبه! چه طور ممکنه؟ نکنه اون بالاها نفوذی داشتین؟ حسن آقا گفت: آره خوب دوزاریت افتاد! با اشتیاق پرسیدم: می‌تونین بگین کی بود؟ ...» نوید شاهد سمنان در دو بخش خاطراتی از این شهید والامقام را برای علاقه‌مندان منتشر می‌کند که توجه شما را به بخش نخست این خاطرات جلب می‌کنیم.
در آستانه ماه محرم؛

محرم در اسارت، خاطره ای از آزاده سرافراز ایلامی «سید اسماعیل موسوی»

نوید شاهد -«سید اسماعیل موسوی» آزاده ایلامی در بیان خاطره ای از دوران اسارت در ماه محرم می گوید: عاشقان حسین (ع) هرچند در بند باشند و تیغ بی رحمی ها تهدیدشان کند باز دست بر نمی دارند و راه پرخطر حسین گونه زیستن را بی رهرو نمی گذارند.ادامه این خاطره در نوید شاهد ایلام بخوانید.

داوطلب شهادت؛ محل شهادتش را می‌دانست

نوید شاهد - پدر شهید "فرامرز علی‌حسینی" نقل می‌کند: «سیزده اردیبهشت ۶۳ یک نفر را برای انتقال به سنگر انفرادی می‌خواستند. فرامرز داوطلب می‌شود و با تلاش بسیار به سنگر انفرادی می‌رود. پس از چند دقیقه از سوی دشمن متجاوز در حوالی سنگر خمپاره‌ای به زمین می‌خورد و بر اثر برخورد ترکش‌ها بر سر، به وصال معشوقش می‌رسد.» نوید شاهد سمنان شما را به مطالعه خاطراتی از این شهید گرانقدر دعوت می‌کند.

ویژه نامه/ بخش اول خاطرات عملیات بدر

نوید شاهد – بخش اول ویژه نامه خاطرات عملیات بدر با هدف بازگویی اتفاقات و زحمات قهرمانان این مرز و بوم منتشر می‌شود.

خاک پای مادرم

نوید شاهد - همسر شهید "علی مرادی‌نسب" نقل می‌کند: «هر وقت مادرش از بیرون می‌آمد، پیش پایش بلند می‌شد و به او احترام می‌گذاشت. وقتی تنها شدیم، گفتم: على! این چه‌کاریه؟ مادرت تازه اینجا بود. گفت: به دو دلیل خاک پاشم ...» نوید شاهد سمنان شما را به مطالعه خاطراتی از این شهید گرانقدر دعوت می‌کند.

ملاک انتخاب دوست از دیدگاه شهید "صداقتی"

نوید شاهد - برادر شهید "محمدعلی صداقتی" نقل می‌کند: «او را با دوستانش جلوی درِ مسجد دیدم. مشغول خداحافظی بودند. مرا که دیدند، سلام کردند. قدری صحبت کردیم. یکی یکی دست دادند و رفتند. گفتم: خوشحالم که دوست‌هات همه مذهبی هستن! گفت: ...» نوید شاهد سمنان شما را به مطالعه خاطراتی از این شهید گرانقدر دعوت می‌کند.

شهید همت شیفته شجاعت و تواضع حسین بود

نوید شاهد - همرزم شهید "حسین مجدی" می‌گوید: «شجاعت و سری نترس داشتن از دیگر خصوصیات بارز ایشان بود. شهید همت شیفته شجاعت و دلیری و تواضع حسین بود. شهید مجدی همواره به من می‌گفت: شهدای گمنام در واقع در خصوصیات والای خود گم هستند.» نوید شاهد سمنان در سالروز ولادت، در سه بخش خاطراتی از این شهید گرانقدر را برای علاقه‌مندان منتشر می‌کند که توجه شما را به بخش سوم این خاطرات جلب می‌کنیم.

روایتی از اسارت آزاده «احمد شریفی» | خداحافظ وطن!

نوید شاهد - آقای احمد شریفی از آزادگان سرافراز استان ایلام است که سال 1346 در شهرستان دهلران دیده به جهان گشود و پس از اتمام تحصیلات دبیرستان راهی جبهه شد و در چهارمین روز از مهرماه 1367 در منطقه مرزی شلمچه مجروح و به اسارت دشمن درآمد و در دهم شهریورماه 1369 با افتخار به وطن بازگشت. نوید شاهد ایلام در آستانه سالروز ورود نحوه اسارت این آزاده عزیز را برای علاقمندان منتشر می کند.
تلاش برای رساندن آب به اسیر در بند؛

«ساقی»؛ خاطره ‌ای از آزاده سرافراز "علی نظری"

نوید شاهد - آقای «علی نظری» از آزادگان سرافراز دوران مقدس است که فروردین ماه 1365 در منطقه زبیدات خوزستان به اسارت نیروهای بعثی در می آید و مهرماه 1369 پس از تحمل 4 سال و 6 ماه رنج اسارت با 40 درصد جانبازی با افتخار به میهن بازمی گردد. نوید شاهد ایلام به ذکر خاطره ای از این آزاده عزیز با عنوان «ساقی» که تلاش وی برای رساندن آب به یک جوان اسیر در بند بود می پردازد که با هم می خوانیم.

پوستر/ مسابقه "رسم آزادگی"

نوید شاهد - مسابقه "رسم آزادگی" به مناسبت 26 مرداد ماه مصادف با سالروز ورود آزادگان به میهن اسلامی در بخش‌های عکس، فیلم و خاطره نگاری با محوریت اسناد و آثار دوران اسارت و بازگشت آزادگان به میهن اسلامی برگزار می‌شود.

برای نجات همرزمانش، در آتش دشمن سوخت

نویدشاهد - همرزم شهید "نصرالله بخشی" می‌گوید: «به همراه چند نفر داخل نفربر بودند. گلوله دشمن به نفربر اصابت کرد و آتش گرفت. خودش را از نفربر به بیرون پرتاب و نجات پیدا کرد. وقتی متوجه شد دوستانش داخل نفربر هستند، به طرف نفربر رفت و دوستانش را نجات داد. همان لحظه ...» نوید شاهد سمنان شما را به مطالعه جزئیات این خاطره دعوت می‌کند.

فیلم/ خاطره گویی خانواده شهید "صفر علی رضایی"

نوید شاهد خراسان جنوبی به مناسبت سالگشت شهادت سردار رشید اسلام شهيد "صفر علي رضايي" خاطره گویی خانواده و همرزمان این دلاور مرد صحنه های نبرد را منتشر می کند. او روز دوم اسفند ماه ۱۳۳۸ در روستای نوگیدر از توابع شهرستان بیرجند متولد و روز ششم مرداد ۱۳۶۷در منطقه اسلام آباد غرب به فیض شهادت نایل شد .

روایت روزهای جنگ و جبهه/ جنازه

نوید شاهد - نقی آدینه لو یکی از رزمندگان سرافراز زنجان در خاطرات خود می گوید: شروع به پاکسازی کانال کردیم. صحنۀ غم انگیزی بود. کنار کانال، جنازه ای روی آب معلق بود؛ به آب دست نزدم، از لباس جنازه گرفتم و آن را بیرون کشیدم. نه دست داشت و نه پا، چهره اش را هم نمی شد تشخیص داد.

روایت روزهای جنگ و جبهه/ ترس از جسد

نوید شاهد - معرفت اله محمدی یکی از رزمندگان سرافراز زنجان در خاطرات خود می گوید: راننده جوانی که قد متوسطی داشت و کمی هم تپل بود، می‌گفت که از جنازۀ شهدا خیلی می‌ترسد. بیچاره خبر نداشت بار کامیون چیزی است که از آن وحشت دارد. برای اینکه وسط راه نفهمد و قالب تهی نکند، مرا هم همراه او فرستادند تا حواسم به اوضاع باشد.
طراحی و تولید: ایران سامانه