خاطرات شهدا - صفحه 186

خاطرات شهدا
شهدای امروز یکم آذرماه

خاطره خواندنی از زبان برادر و مادر شهید معظم عباس اللهیاری

ايشان پس از اينکه مجروح شدند، به بيمارستان انتقال يافتند و پس از چند روز که هنوز زخم ها و جاي ترکش هاي دشمن بعثي بر روي بازوي وي التيام نيافته بود، با اصرار فراوان مجدداً به جبهه هاي حق عليه باطل عازم گشتند.
عاشق ارباب که باشی حاضری سینه خیز به پابوسش بروی...

«زیارت ارباب» قسمت اول/ خاطراتی خواندنی از زبان همسر شهید مدافع حرم محمد کاظم توفیقی

شهید ورزشکار، محمد کاظم توفیقی در دهم بهمن ماه سال 1370 در شب میلاد امام موسی کاظم (علیه سلام) متولد شد. از کودکی به ورزش علاقه داشت. و در این زمینه موفقیت های زیادی کسب کرد. در سال 88 در رشته موتور کلاس مقام اول استانی را کسب کرد. و در سال 89 موفق شد مقام اول استانی و سوم کشوری را کسب کند. و در رشته دوچرخه سواری در سال 91 مقام اول را به خود اختصاص داد. شهید کاظم توفیقی در 16 بهمن ماه سال 94 در دفاع از حرم حضرت زینب در سوریه به شهادت رسید.
شهدای امروز بیست و پنجم آبانماه

خاطرات خواندنی از زبان پسردایی شهید والامقام مهدی سلیمانی

خاطرات خواندنی از زبان پسردایی شهید والامقام مهدی سلیمانی
شهدای امروز بیست ودوم آبانماه

خاطره خواندنی از دوست وهمرزم شهید معظم مهدی حسنی

می‌خواهم داستان فراق یاری را بگویم که خود هرگاه به یاد او می‌افتم اشک در چشمانم حلقه می‌زند و بغض گلویم را می‌فشارد یار صدیقی که همچون برادر و حتی بیشتر او را دوست می‌داشتم و دوست دارم
خاطرات شهید محمد ذاکری از زبان پدر و مادرش

نماز را بر هر کاری ترجیح می داد

به مناسبت هفدهم آبانماه سالروز تولد شهید گرانقدر محمد ذاکری خلاصه ای از زندگی نامه شهید و خاطراتی از ایشان از زبان پدر و مادرش منتشر می شود با ذکر صلوات برای شادی روح این شهید عزیز و تمامی شهدای سرافراز.
آخرین نماز (دانش آموز شهید) ؛

پس از نماز آثار شهادت در چهره اش نمايان بود / خاطره ای از زبان همرزم شهید فرهاد سبزي

ساعت 7 بود که به پشت خاکريز خودي رسيديم بچه ها جان پناهي حفر نموده با تيمم و پوتين نماز خواندند فرهاد تفنگش را به من سپرد و مشغول خواندن آخرين نماز زندگيش شد در قنوت با دست هاي کوچک و قلب خاضعش در مقابل معبود دعا مي کرد.
پس از نماز آثار شهادت در چهره اش نمايان بود

خاطره ای از زبان همرزم شهید /آخرین نماز

ساعت 7 بود که به پشت خاکريز خودي رسيديم بچه ها جان پناهي حفر نموده با تيمم و پوتين نماز خواندند فرهاد تفنگش را به من سپرد و مشغول خواندن آخرين نماز زندگيش شد در قنوت با دست هاي کوچک و قلب خاضعش در مقابل معبود دعا مي کرد
خاطره شهید والامقام محمد عطااللهی

خاطره خواندنی از شهید والامقام محمد عطااللهی

خاطره خواندنی از شهید والامقام محمد عطااللهی
خاطره خواندنی از شهید والامقام مجید قاری

خاطره خواندنی از شهید والامقام مجید قاری

خاطره خواندنی از شهید والامقام مجید قاری
شهدای امروز هشتم آبانماه

شهدای امروز هشتم آبانماه شهید معظم مسعودبهبویی دولت سرایی

خاطرات شهید معظم مسعودبهبویی دولت سرایی

همه چیز برای خدا

ازدواج هم باید برای خدا باشد. ما این کار را برای خدا انجام می دهیم و من خودم را برای کار بزرگتری آماده می کنم.

هدف ما اقامه نماز

نزدیکی های صبح به ما خبر رسید که باید برگردیم. از طرفی بی سیم ما از کار افتاده بود و از طرفی بچه های گروهان من در میدان مین گرفتار شده بودند، رفتم و آنان را صدا زدم. هوا تازه داشت روشن می شد. نوبخت به من گفت: نمازت را خواندی؟
یاد یاران

شهید شعبان آقابزرگی

در زمان کودکی چون ما یک سال با هم اختلاف سنی داشتیم خیلی با هم دعوا میکردیم و خیلی با هم لجبازی میکردیم و اکثر اوقات با هم دعوا میکردیم اما وقتی بزرگتر شدیم خیلی بهم وابسته شدیم . او خیلی مهربان بود و به بزرگتر ها احترام میگذاشت....

حماسه عبور از اروند؛ طلبه شهید حسن یزدانی

برای اینکه مواضع دشمن را بهتر شناسایی کند، بیش از سی مرتبه عرض اروند را شنا کرده بود تا به خط عراقی ها برسد، منطقه را شناسایی کند و برگردد.
همه چیز جهان آخرت است!

خاطرات شهید والامقام نور الله اختری / دنیا تجلی گاه رفتار ماست

پوستر / برگفته هایی از خاطرات شهید والامقام نور الله اختری

آرزوی شهادت خانوادگی شهید به تحقق پیوست

شهیده ˈگلدسته محمدیانˈ از شهدای فرهنگی دوران جنگ تحمیلی شهرستان شیروان، به همراه دختر خردسال و همسرش، در جریان بمباران شهر دزفول توسط دشمن بعثی به دیدار معبود پرکشید
به نقل از مادر شهید

کمک به همسایه / خاطره ای از شهید سید خدابخش موسوی «2»

او بسیار مردم دار و با خدا بود. دوتا از پسرهایم در سپاه کار می کردند. به آنها گفتم: می شود یک زیلو بخرید بیاورید تا در حیاط پهن کنم. دیگر نمی توانم این قالی سنگین را هر روز عصر ببرم بیرون و بیاورم تو. خدابخش گفت:((بله ولی به یک شرط این کار را می کنم اگر این قالی را می دهی ببرم به یک فقیری بدهم برایت زیلو می خرم.

شهید غلامرضا تهرانی سعید؛ شهید مهر ماه

به گزارش نوید شاهد استان قم، شهید غلامرضا تهرانی فرزند حسین در سال 1339 در شهر مقدس قم چشم به جهان گشود. او در تاریخ 29/7/59 در جبهه آبادان در جاده تصادف کرده و به فیض عظیم شهادت نائل آمد.
به نقل از مادر شهید

خاطره ای از شهید سید خدابخش موسوی «1»

مشغول نماز که می شدم پشت سرم می ایستاد و گوش می داد و اگر دعایی می کردم، می گفت: (( مادر، ما هر چه داریم از شما داریم))
خاطرات شهدا پیرامون مسله حجاب و عفاف

حجاب امانت شهدا

خاطرات شهدا پیرامون مسله حجاب
تازه‌ها
طراحی و تولید: ایران سامانه