چهارشنبه, ۲۷ خرداد ۱۳۸۸ ساعت ۰۸:۳۵
از ميان هنرهاي مرسوم در سرزمين ما، هنر گرافيك بيش از هنرهاي ديگر توانسته در پيشبرد اهداف متعدّد با جامعه اسلامي و سير تاريخي آن همگام گردد و علّت آن را بايد در ماهيّت هنر گرافيك- اين ابزار بياني مؤثّر- جستجو نمود؛ يعني، در خصوصيّت ذاتي آن. طرّاحي پوستر، طرّاحي نشانه (آرم)، تصويرسازي، گرافيك ديواري، طرّاحي تابلوهاي شهري (بيلبوردهاي تبليغاتي) و بزرگراه ها همگي به عنوان شاخه هاي مهمِّ هنر گرافيك از قابليّت هاي بياني خاصّي در جهت تبليغات برخوردارند و حدِّ اقل در سه دهة اخير پاسخ گوي نياز جامعه و انديشه هاي انقلاب اسلامي بوده اند و از آنجا كه مخاطبين هنر گرافيك، عامّة مردم و جامعة انقلابي هستند و هنرمندان گرافيك در خدمت فعّاليّت هاي فرهنگي و اعتقادي دوران هشت سال دفاع مقدّس بوده و همواره در راه اهداف پاك ايثارگران جامعه واكنش خوبي نشان داده اند و سعي داشته از اين ابزار مؤثّر تبليغاتي در انتقال واقعيّت هاي اجتماعي كشور به ويژه آرمان هاي انقلاب، هنرمندانه تعهّد خود را به اثبات رسانند.

از ميان هنرهاي مرسوم در سرزمين ما، هنر گرافيك بيش از هنرهاي ديگر توانسته در پيشبرد اهداف متعدّد با جامعه اسلامي و سير تاريخي آن همگام گردد و علّت آن را بايد در ماهيّت هنر گرافيك- اين ابزار بياني مؤثّر- جستجو نمود؛ يعني، در خصوصيّت ذاتي آن.
طرّاحي پوستر، طرّاحي نشانه (آرم)، تصويرسازي، گرافيك ديواري، طرّاحي تابلوهاي شهري (بيلبوردهاي تبليغاتي) و بزرگراه ها همگي به عنوان شاخه هاي مهمِّ هنر گرافيك از قابليّت هاي بياني خاصّي در جهت تبليغات برخوردارند و حدِّ اقل در سه دهة اخير پاسخ گوي نياز جامعه و انديشه هاي انقلاب اسلامي بوده اند و از آنجا كه مخاطبين هنر گرافيك، عامّة مردم و جامعة انقلابي هستند و هنرمندان گرافيك در خدمت فعّاليّت هاي فرهنگي و اعتقادي دوران هشت سال دفاع مقدّس بوده و همواره در راه اهداف پاك ايثارگران جامعه واكنش خوبي نشان داده اند و سعي داشته از اين ابزار مؤثّر تبليغاتي در انتقال واقعيّت هاي اجتماعي كشور به ويژه آرمان هاي انقلاب، هنرمندانه تعهّد خود را به اثبات رسانند.
البتّه هنر گرافيك در گذر زمان به ويژه پس از دوران انقلاب در ترويج و تبليغ فرهنگ ايثار و شهادت علاوه بر آن كه به بخش مهمّي از هويّت فرهنگي و معنوي جامعه پاسخ داده، همواره با فراز و نشيب هايي مواجه بوده است. هنرمندان اين رشته به جاي بهره گيري از واژه ها و كلمات با «زبان تصوير»، همواره در اشاعة ارزش هاي اخلاقي و مفاهيم اعتقادي كوشيده اند؛ ليكن هوشياري در استفاده از ابزارهاي جديد و نرم افزارهاي نوين تبليغاتي، اهمّيّت ويژه اي داشته و دارد.
به نظر مي رسد هنرمندان گرافيك در اين فعّاليّت تبليغي مؤثّر به لحاظ ابزاري و بياني، دچار تقليد يا تكرار شده باشند. از جمله وارد شدن در ورطة تصاوير تكراري و اثرگذاري ضعيف بر مخاطب و نيز همگام نبودن با ذهنيّت پويا و احياناً متغيّر نسل جوان جامعه و متأسّفانه امروزه هنرمندان گرافيك «در برخي موارد» با ترسيم طرح هاي ملال آور نظير استفاده بيش از حدِّ گل لاله (سمبل شهادت- كه در دو دهة قبل كاربرد داشته است.)، طرح كبوتر
(سمبل رهايي و آزادي)، سيم هاي خاردار و نيزه هاي آغشته به خون- كه همگي پاسخ گوي مخاطبين در گذشته بوده است.- سعي در تبليغ اين فرهنگ غني و پرمحتوي دارند؛ ليكن آيا مي توان با علائم تصويري تكراري در برابر رسانه هاي تبليغي قدرتمند نظير اينترنت، وبلاگ هاي متنوّع و تصاوير ماهواره اي مقابله نمود؟ به نظر مي رسد هنرمندان گرافيك ضمن تعهّد به آرمان هاي مقدّس انقلاب اسلامي بايد به شيوه هاي بياني نوين و اثرگذار به ابزارهاي نوين تجهيز گردند. لذا در مقالة حاضر علاوه بر بهره گيري هنرمندان گرافيك و نقش اين هنر در چگونگي استفاده از شيوه هاي ابزاري و بياني به فراز و نشيب هاي و كاستي هاي آن پرداخته مي شود، ابزاري كه با شناخت قابليّت ها و توانمندي هاي آن مي توان در آگاه كردن نسل جوان به ارزش هاي نهفته در فرهنگ ايثار و شهادت و تقويت آن گام برداشت.
واژگان كليدي: فرهنگ ايثار، گرافيك، رسانه ها، ابزارهاي تصويري، تبليغات، ارزش هاي معنوي.
بيان مسأله:
با آغاز انقلاب اسلامي، هنرمندان اين سرزمين به ويژه هنرمندان گرافيك، همواره تلاش كرده اند نسبت به انقلاب متعهّد باشند و همواره در جستجوي هويّت از دست رفته خود بوده اند. آن ها با اين اعتقاد كه مي توان پرده هاي تصويري جديد و اثرگذار خلق نمود، ابزارهاي خود را در راه اعتلاي ارزش ها به حركت درآورده اند، هم چنين سعي نموده متناسب با شأن مخاطبين، پاسخي در خور ارائه نمايند.
گرافيست هاي انقلاب اسلامي در تداوم فعّاليّت هاي خود در دهه هاي دوم و سوم انقلاب تلاش نمودند در برابر بحران ها و مشكلات روز جامعه، آثار تبليغي خود را به نمايش درآورند و همواره در جستجوي معضلات عصر خويش كوشش كرده اند. دغدغه آن ها، اغلب پاسخ به برخي جريانات مخالف انقلاب يا ياري نمودن به مردم فداكار و ايثارگراني كه در راه آرمان هاي انقلاب اسلامي قدم نهاده، بوده است و يقيناً در اين مسير، تعهّدات خود را به اثبات رسانده اند. مواردي نظير مقابله با رسانه هاي تبليغي بيگانه و اين كه در برابر مخاطبين داخل به ويژه نسل جوان و پويا، چه تصاوير اثرگذاري ارائه نمايند؟ چگونه با ابزار و قلم هاي خود به اخلاص ايثارگران و شهيدان انقلاب پاسخ دهند؟ در توسعة هنر خود چه طرح ها و ايده هاي نويني جهت نيل به هويّت اسلامي ابداع نمايند؟ و نهايتاً اين كه هنرمندان گرافيك در روند فعّاليّت هاي خود تا چه اندازه در توسعه، ترويج و تقويت فرهنگ ايثار و شهادت موفّق بوده اند؟ و طرح سؤالات مشابه كه تعهّد اصلي هنرمندان انقلابي بوده است، حال تا چه اندازه موفّق شده اند به بررسي آن در مقاله حاضر پرداخته مي شود.
روش تحقيق:
روش كلّي تحقيق حاضر با رويكرد تحليلي است. در رشته هاي هنري، رايج ترين شيوه، روش تجزيه و تحليل است كه ابتدا هنرمند، ايده و افكارش را با تصاوير بيان مي دارد آنگاه از سوي ديگران مورد بررسي قرار مي گيرد. هم چنين در اين روش تحقيق، هيچ پيش فرض علمي وجود ندارد. در رشته هاي هنري، هنرمند ابتدا آنچه در وجودش احساس مي كند، بيان مي دارد و همچون نظريّه پرداز علمي به واقعيّت ها نظر ندارد و تحت تأثير هيچ فرضيّه يا طبقه بندي علمي نيست. از اين رو، اغلب نوشته ها و نقد آثار هنري، توصيفي و تحليلي است.
مقدّمه:
هنرمندان گرافيك جهت ايجاد ارتباطي ديداري و انعكاس پيامي خاص از زبان تصوير و به عبارتي از نشانه هاي بصري(1) بهره مي برند و بين عناصر بصري، رنگ و به ويژه شكل وظيفة اصلي و اساسي را در انتقال پيام بر عهده دارند و يقيناً موفّقيّت يك اثر گرافيكي، بستگي تام به كيفيّت بهره گيري خلّاقانه گرافيست از اين دو عنصر دارد.
هم چنين هنرمند گرافيك در برخورد با محيط و اشيا، سعي دارد صريحاً از صورت اشيا و محيط پيرامون در جهت «نوع بيان» براي مخاطبين گام بردارد و نيز كوشش مي كند براي بيان بهتر موضوع، مؤثّرترين ابزارها را به كار گيرد تا مبلّغ و شناساي آن موضوع به عامّة مردم يا مخاطبين خاص باشد.
در سرزمين ما، هنر گرافيك كمتر از يك قرن است كه شكل حرفه اي خود را آغاز كرده و هنرمندان اين شاخه از هنرهاي تجسّمي(2) به ويژه در سال هاي پس از انقلاب اسلامي، با گرايش ها و علائق خود به مضامين مختلف پرداخته اند. عدّه اي گرافيك را در محيط تبليغات تجاري و برخي در حيطة فرهنگ و گروهي اين زبان بصري پويا را در خدمت اهداف انقلاب به كار گرفته اند و آن را در قالب «گرافيك انقلاب اسلامي» تثبيت نموده اند.
گرافيك انقلاب اسلامي كه در طول سال هاي جنگ و دوران سازندگي به ارزش هاي ملّي، ديني و حقيقي اين قوم توجّه نشان داده، مديون تعدادي از هنرمندان نظير ابوالفضل عالي، حميدرضا قديريان، حسين خسروجردي، كاظم چليپا، مصطفي گودرزي، حبيب الله صادقي و ناصر پلنگي بوده است كه در اوائل دهة 1360 در محلّي به نام «حوزة هنري سازمان تبليغات اسلامي» تجمّع يافته اند. به اعتقاد آن ها، گرچه نمي توان حركت قلم ها و قدم ها و بوي غنچه سرخ پرپر شده يا ايثار يك جانباز را به تصوير درآورد، از بركت ايمان و عشق، قابل تصوير است. در نوشته هاي اين گروه از گرافيست ها مي خوانيم كه «چگونه مي توان با شكل، خط و طرح، سفري مشكل و پرخطر را آغاز كرد؟ چگونه مي توان طلوع يك آفتاب را به اطّلاع مردم رساند. هر چند مُحال است، آنجا كه عشق فرمان دهد، مُحال، سَرِ تسليم فرود مي آورد. ما به فرمان عشق چنين كرديم، باشد تا قلم هاي ما از خدا، رنگ و از بركت ايمان، حركت بگيرد.»(3) و اين گونه ما شاهد فعّاليّت اين گروه از گرافيست هاي متعهّد هستيم كه هدف اصلي آن ها به تصوير درآوردن ارزش هاي واقعي ملّي و اعتقادي بوده است تا گامي در جهت اعتلاي ترويج و تقويت فرهنگ ايثار و شهادت برداشته شود.
امّا بي شك از آنجا كه هر نوع فعّاليّتي با فراز و نشيبي همراه است، فعّالان اين حوزه نيز در دهه هاي 1360 و 1370 تاكنون در نوع بيان خود و استفاده از ابزارهاي بياني گرافيك دچار اوج يا حضيض شده اند و از اشكال و رنگ ها جهت ترويج فرهنگ ايثار و شهادت با بهره گيري از جنبش هاي هنري واقع گرايي(4) و رمزپردازي(5) (سمبوليسم)- دو جنبش مهمِّ ادبي وهنري در نيمه دوم قرن نوزدهم و شيوه رمزپردازي برگرفته از هنر ايراني در قرون گذشته- گام نهاده اند.
نگاهي به هنر گرافيك در ترويج فرهنگ ايثار و شهادت:
هنر گرافيك، مجموعه آثار تصويري قابل تكثير هستند كه با بهره گيري بصري از پوستر، نشانه (آرم)، مصوّرسازي كتا ب ها، طرّاحي حروف و غيره پيام خاصّي را به مخاطبان انعكاسي مي دهد. يكي از ويژگي هاي مهمّ هنر گرافيك، تكثير و اعلام پيام مورد نظر به ديگران است كه در قرن هجدهم با استفاده از صنعت چاپ سنگي(6) و با توجّه به امكانات ارزان چاپ سنگي شكل گرفت و به علّت پيام رساني سريع و مناسب به تودة مردم، به سرعت يكي از هنرهاي بصري منحصر به فرد بين رسانه هاي ديگر معرّفي گرديد.
تاريخ نزديك به صد سالة گرافيك نوين ايران نشان مي دهد كه هنرمندان اين رشته از برخي عناصر بصري و ادبي نظير تجريد (ساده سازي)، ايجاز، دگرگوني اشكال و نمادپردازي تأثيرگرفتند و شاخصه اي مجزّا تحت عنوان هنر گرافيك نوين را پي ريزي نمودند و اين مهم، موجب پيدايش جرياني نو در عرصه هنرهاي تجسّمي ايران گرديد. از اين رو برخي هنرمندان شاخص پس از دهة 1330 شمسي با الهام از هنرهاي ايراني و هنر معاصر جهان، آثار جذّابي در گسترة هنر گرافيك پديد آورند.
با سقوط حكومت پهلوي و ظهور انقلاب اسلامي، بسياري از هنرمندان جوان و متعهّد به انقلاب با هم سويي فرهنگ اسلامي، دور جديدي را آغاز نموده و با الگوهاي نمادين و رمزي برخاسته از متن حوادث انقلاب و تلفيق آن با الگوهاي سنّتي هنر گذشته، حضور جدّي خود را با صراحت اعلام نمودند و بدين ترتيب جايگاه خود را در گرافيك معاصر ايران تثبيت نمودند. «آن ها بيشتر كوشيدند موضوع هاي مذهبي و يا برگرفته از انقلاب و جنگ تحميلي را تصوير كنند؛ ليكن شيوة عملي آنان، شيوة واقع گرايان اجتماعي فاصلة دهه هاي 20و30 بعد از جنگ جهاني دوم مي باشد. اين نقّاشان كه در ايران در تجمّعي به نام حوزة هنري به فعّاليّت ادامه مي دهند در عين پاي بندي به هويّت شخصي خود از الگوهاي سياسي پيروي مي كنند و مقامات و مسئولان دولتي و سياسي نيز از آنان حمايت كامل داشته اند»(آيت اللهي، 1380: 328).
و امّا علاوه بر موارد ياد شده، از ديگر نكات برجسته اين گروه تحت عنوان هنرمندان گرافيك انقلاب اسلامي، توسعه و گسترش آثار تصويري خود به ديگر كشورها بوده است. به همين دليل سعي كرده در عين پاسخ گويي به نياز مردم، چه در دوران جنگ يا پس از آن- دوران سازندگي- همراه با پاس داشت ميراث گذشتة هنر ايراني و اسلامي، فعّاليّت ترويجي مفاهيم ايثار و شهادت را به ديگر كشورهاي هم جوار منعكس سازند.
آن ها همواره كوشيدند با استفاده از امكانات و ابزارهاي روز به ويژه در سال هاي 1362 تا 1370 با شرايط به وجود آمده در جنگ و بازسازي پس از آن به حفظ و حراست از آثار شهدا و حماسه ايثارگران بپردازند و در اين راه، اوّلين قدم، استفاده از برخي نقوش و رنگ هاي مشخّص و قابل شناسا براي مخاطبين عام بوده است. براي هنرمندان متعهّد، به كارگيري اشكال و رنگ هاي واقع گرا و سمبليك، با دو هدف اصلي همراه بوده است الف- ارتباط با همه اقشار تحصيل كرده و كم سواد ب- چگونگي انتقال مفاهيم واقعي برخاسته از انقلاب و تبليغ حماسه هاي ايثارگران و شهيدان در داخل و خارج مرزهاي كشور.
استفاده از نقوش آشنا و قابل درك و رنگ هاي سمبليك براي هنرمندان دهة اوّل انقلاب، يكي از روش هاي بنيادين جهت ارتباط با اقشار اجتماع بوده است. بدين ترتيب گرافيست هاي انقلاب اسلامي در برداشتي تازه، از برخي جلوه هاي ويژه تصويري استفاده كرده و مكرراً در پوسترها و سطح ديوار شهرها به تصوير كشيدند.
به نظر برخي از منتقدين، اين گروه از هنرمندان با ابزارها و وسايل ارتباط جمعي آن روز كه بسيار محدود بوده است، آثار نسبتاً موفّقي از خود ارائه دادند.
ويژگي آثار گرافيكي آن ها، ارتباط ساده و صميمي با اقشار مختلف اجتماعي بوده تا منجر به توسعه فرهنگي و رشد حيات جمعي گردد چنان كه به گفته جامعه شناسان «ارتباط اجتماعي منشاء فرهنگ است و تعالي فرهنگ بدان مربوط مي باشد. ارتباط اجتماعي، شالودة حيات اجتماعي است و بدون آن هيچ يك از عناصر حيات جمعي پديد نمي آيد و به عنوان محور فرهنگ و حيات جمعي، محدوده اي بس وسيع دارد كه در برگيرندة تمام صور روابط انساني است.»(ساروخاني، 1373: 28) بدين سان هنرمندان گرافيست نسل انقلاب با ابزارهاي نه چندان مدرن سعي در اطّلاع رساني، دگرگوني و تأثيرگذاري فرهنگي داشته اند.
پس از اوّلين گام در تثبيت متعالي راه شهيدان و تلفيق آن با جريانات اجتماعي و سياسي روز به بهره گيري عملي اشكال و رنگ هاي و نمادين به ويژه در پوسترهاي خود پرداختند كه برخي از مهم ترين اين نشانه هاي ارتباطي (مربوط به دهه 1360) عبارتند از: استفاده از سربند (روبان سبزرنگ)، درخت سرو (نماد ايستادگي و قداست)، هاله نور (ارتباط معنوي با جنبه هاي ماوراء الطّبيعه توحيدي)، گل لاله (نماد شهادت)، طرح كبوتر (رمز رهايي و آزادي به سوي شهادت- كمال انسان)، سيم هاي خاردار، نيزه هاي آغشته به خون، زنجيرهاي از هم گسسته، مشت هاي گره كرده، قطره هاي خون، گل هاي پرپر شده و گاه تلفيق اين موارد ياد شده با اشكال ايراني و اسلامي نظير كاشي كاري و نقوش اسليمي و ابرهاي پيچان (قابل رؤيت در تصاوير نگاره هاي ايراني قرون هشتم، نهم و دهم هجري).
امّا در گزينش رنگ ها، هنرمندان نسل انقلاب در آثار پوستر و تصويرگري به جلوه هاي ويژه اي مكرراً اشاره داشته اند از جمله استفاده از انواع رنگ سبز (نماد خرّمي و رنگ برگزيده مكتب اسلام)، رنگ زرد خالص كه نشانة هشياري و به عبارتي مي توان گفت اين رنگ انرژي فراواني در انتقال پيام هاي بصري دارد چرا كه «روشن ترين رنگ هاست و از لحاظ سمبليك با فهم و دانايي ارتباط دارد و نشان دانش و معرفت است.»(ايتن، 1368: 210) و حضور آن در آثار هنري اغلب منشاء روشنايي و فعّاليّت مي باشد.
از ديگر رنگ هاي به كار رفته در پوسترهاي تصويري جهت انعكاس تبليغ و ترويج فرهنگ ايثار، بهره گيري از رنگ آبي است كه نماد آرامش همراه با درون گرايي است و بيننده با مشاهدة آن به عمق و محتواي دروني موضوع سوق مي يابد و در عين حال نشانه اعتدال وجود و تقويت كنندة بينايي است به فرموده حضرت امام صادق (ع) «رنگ آبي، موافق ترين رنگ ها براي چشم بشر است و نظر به آن، ديده را قوي مي سازد.»(مكارم شيرازي، 1370، ج1: 80)
استفاده از رنگ سرخ كه از ديگر شاخصه هاي تصاوير گرافيكي اين دوران (دهه 1360) است تجسّمي از عروج انسان و نقطه اوج كمال؛ يعني، شهادت است و نماد رشد و نيل معنوي و عرفاني شهيدان است كه در كنار رنگ هاي سبز، زرد، آبي و فيروزه اي جلوه گر مي شود و اين موارد، اغلب در آثار گرافيكي هنرمندان قابل رؤيت بوده تا مفاهيم واقعي و ارزش هاي دروني را به نمايش گذارند.
هنر گرافيك انقلاب، فرازها و نشيب ها:
از موارد بسيار مهمّي كه پس از سال هاي 1370، ذهنيّت گرافيست هاي انقلاب اسلامي را به خود مشغول داشت، بهره گيري از شيوه هاي بياني نوين و پرهيز از تكرار مجدّد پوسترها و اغلب تصاوير گرافيك دهة گذشته (1360) بوده است با توجّه به اين كه علاوه بر تبليغ ارزش هاي متعالي و اخلاقي انقلاب و ايثارگران بايد نقش خود را به عنوان يك ابزار مؤثّر و كارآمد در كنار ساير وسايل ارتباط جمعي از جمله كامپيوتر (كه به شدت همگاني شده)، اينترنت و ماهواره (به ويژه پس از سال هاي 1378) ايفا نمايند.
آن ها با بهره مندي از ابزارهاي فنّي نوين نظير هنر ديجيتال (گرافيك كامپيوتر، عكاسي كامپيوتري، فنون جديد عكّاسي، چاپ و فتومونتاژ) سعي در ايجاد ارتباط مجدّد با مخاطبين بوده اند.
هم چنين از دهة 1370 به اين سو با دو مشكل عمده مواجه بوده اند: اولاً علاوه بر به كارگيري ابزارهاي ياد شده مي بايست در كنار فعّالان عرصة سينما و موسيقي رقابت مي نمودند و دوم آن كه مي بايست به موضوع هاي خود، محتواي جديدي اضافه مي كردند؛ زيرا ابزارهاي قوي و اثرگذار نظير اينترنت بيشترين جذبه را براي مخاطبين داشته و دارد. از اين رو هنرمندان گرافيست، جهت اثرگذاري متمركز و حفظ ارزش هاي به يادگار مانده ايثارگران و شهيدان كوشش نمودند تا پيام هاي بصري خود را در شبكه هاي متنوّع اينترنت و حضور پي در پي در مكان هاي پرجمعيّت و تبليغات به صورت بيلبوردهاي تبليغاتي بزرگراه ها، نقش مؤثّر خود را به نمايش درآورند.
البتّه به نظر مي رسد ‎آن دسته از هنرمندان گرافيك و هنرمندان رشته هاي مشابه كه امروزه در جهت دهي ذهن عامّه مردم به سمت حمايت از «جايگاه والاي فرهنگ ايثار و شهادت» گام نهاده، كار بسيار سختي را آغاز نموده اند؛ زيرا هم بايد با ارزش هاي واقعي ايثارگران و شهيدان آگاهي كامل يابند و هم در كنار ساير ابزارهاي فرهنگي و تبليغاتي مخرّب روز دنيا كه جوانان ما را هدف تبليغ شوم خود قرار دادند، به رقابت پردازند و متأسّفانه در اين خصوص بايد اذعان داشت كه ميزان تبليغات هنرمندان گرافيك انقلاب در برابر هجوم گسترده تبليغات كشورهاي بيگانه، قوّت لازم نداشته است. اين نكته هم از نظر كمّي و هم از جهت كيفي مورد توجّه مي باشد. متأسّفانه بسياري از تصاوير تبليغاتي شانزده سال گذشته تاكنون متأثر از موضوع هاي دهة 1360 بوده و اغلب داراي محتواي تكراري است و بايد اعتراف كرد كه تصاوير موجود به ويژه پوسترهاي تبليغي در سايت ها و بزرگراه ها نه به روز هستند و نه همسان با ارزش هاي معنوي و فرهنگي ايثارگران و شهيدان انقلاب.
به نظر مي رسد حال كه هنر و هنرمند گرافيك به جهت خلق بيان تصويري جديد و بهره گيري از ابزارهاي گرافيك نوين و انتقال مفاهيم نو به عامّة مردم در خصوص ترويج فرهنگ ايثار و شهادت دچار آسيب جدّي شده است. لذا انتظار مي رود دولت و سازمان هاي ذيربط، حمايت هاي جدّي و دلسوزان هاي نمايند و ضمن ايجاد مجتمع هاي فرهنگي به آموزش هنرمندان نسل جوان و به استفاده از ابزارها و فنون تصويري نوين در دنيا بپردازند و در اين صورت هنرگرافيك انقلاب، مجدّداً فعّال مي گردد و تأثير فزايندة آن را در جامعه مشاهده خواهيم كرد.
هم چنين هنرمندان متعهّدي كه در اين راستا فعّاليّت دارند بايد تلاش همه جانبه اي نمايند تا نظير هنرمندان دهة 1360 مجدّداً در ميان مردم نفوذ كنند و به ترويج فرهنگ ايثار همّت گمارند. در اين راستا شايد پرداخت به برخي شيوه هاي بياني و تكنيكي اهمّيّت بسزايي داشته باشد از جمله:
- پرهيز از به كارگيري برخي فنون تكراري و عاميانه هنر گرافيك: هنرمندان اين رشته، بهتر است متناسب با ديدگاه هاي ارتقايافتة مردم عامّه (نسبت به بيست سال گذشته)، از ابزارها و فنون جديد گرافيكي بهره مند گردند.
امروزه گرافيست هاي مطرح دنيا با تصاوير متحرّك انيميشن و تركيب آن با شيوة هنر اجرا (نوعي نمايش زنده جهت تبليغ هر چيزي كه امروزه در تبليغات هر نوع كالايي صورت مي گيرد و يكي از سبك هاي هنري پست مدرن محسوب مي شود.) سعي در جذب مخاطب خود دارند و استفاده از بيلبوردهاي ثابت غير متحرّك، روش قديمي و ناكارآمد محسوب مي گردد.
- پرهيز از رنگ هاي كدر و نيمه روشن (در موضوع هاي مربوط به ايثارگران و شهيدان): بهره مندي از رنگ هاي كدر يا غيرشفاف در تصاوير تبليغاتي خياباني، اثر بسيار بدي در ذهنيّت مردم عامّه خواهد داشت. طبيعي است كه رنگ هاي شفّاف نظير زرد، سبز روشن، نارنجي و فيروزه اي (برگرفته از رنگ هاي سنّتي ايراني) در تجلّي معنويّت و روح مقاومت فرهنگ ايثار آثار مثبتي خواهد داشت.
- شناسايي سمبل هاي جهاني و استفاده از نشانه هاي جذّاب تصويري: به كارگيري سمبل هاي جهاني در دهة اول انقلاب نظير تجسّم كبوترهاي سفيد، سيم هاي خاردار و برخي نمادهاي مشابه، نشانه هاي مؤثّري براي درك مردم داخلي و خارجي كشور بوده است. حال آن كه تداوم اين تصاوير، امروزه كارآيي ندارد و به جاي آن، استفاده از نشانه هاي محيطي و شيوه چيدمان هاي محيطي با پيام هاي اجتماعي صريح رواج يافته است، به عنوان مثال وجود يك صندلي خالي در اطاق نيمه تاريك، مبيّن نوعي يأس و بدبيني است و هر بيننده اي اثر منفي آن را احساس مي كند. مشابه اين نوع بيان، امروزه در كشورهاي پيشرفته رواج دارد. نمونه ديگر آن در يك چيدمان ساده با نام «ضيافت شام» اثر جودي شيكاگو (هنرمند مشهور پست مدرن در آمريكا) است كه سمبل مفهوم فمينيستي است- شرح آن در كتاب آخرين جنبش هاي هنري قرن بيستم نوشته لوسي اسميت، ترجمة علي رضا سميع آذر، ص 284 آمده كه هر گرافيست حرفه اي با آن آشناست، البته يادآوري اين نكته اهمّيّت دارد كه هيچ نيازي به تقليد از آثار هنرمندان بيگانه نيست؛ بلكه اقتباس صحيح مهم است و بهره گيري از هر نشانه هاي جديد و غير تكراري كه هم به روز باشد، هم براي جوانان مفيد و با فرهنگ اسلامي همسو باشد.
- استفاده از شيوه تبليغي غيرمستقيم: امروزه بهترين شيوة تبليغات، استفاده از چاپ تصاوير روي لباس ها، ديوار خيابان ها، بدنه وسائل نقليه و هر گونه وسيله كاربردي ديگر است كه اهداف آن به طور غيرمستقيم دنبال مي شود. متأسّفانه در كشور ما به ويژه در تبليغ الگوهاي اسلامي و فرهنگي ايثار و شهادت، به اين شيوه بياني اهمّيّت كمتري مي دهند.
- بهره مندي از شيوه هاي بياني الكترونيكي و تلفيق آن با فنون گرافيك:استفاده از نور و پرتوهاي الكتريكي و ايجاد توهم يا نوعي بازي با نور كه فضاي جديدي براي مخطاب ايجاد مي شود امروزه در شبكه هاي اينترنتي و ماهواره به شدّت توجّه نسل هاي مختلف را معطوف كرده است. نمونه اين ايده در هنر مينيمال آرت، آخرين هنر مدرنيسم (1969) رايج شده و هنوز هم در هنرهاي كاربرد نظير عكاسي، گرافيك، تئاتر و سينما مشاهده مي شوند و به نظر مي رسد كه اين ابزار جديد مي تواند در مسير ترويج فرهنگ اسلامي به شيوه نويني طرّاحي و تعريف شود.
استفاده از ابزارها و شيوه هاي بياني هنر پست مدرن نظير هنر مفهومي(7) و هنر پاپ آرت(8) كه در اغلب ميادين مهم و پارك هاي كشورهاي توسعه يافته مشاهده مي شود، اغلب در شيوه هاي تبليغاتي آن كشورها نقش مؤثّر دارند. نكتة قابل توجّه اين كه، تنوّع تبليغات و راه هاي متنوّع آن در كشورهاي غربي و ايجاد مُد و روش هاي رواج كالاها از سياست هاي مهمِّ حكومت ها و هنرمندان است تا عامّه مردم را به هر شكل مورد نظر تغذيه نمايند.
بي شك آشنايي با اين سياست هاي تبليغي براي هنرمندان گرافيك انقلاب اهمّيّت بسزايي دارد. ناگفته نمايد كه تاكنون برخي از موارد ياد شده و فنون بصري و تصويري در نمايشگاه هاي هنرهاي تجسّمي كشور ما به نمايش درآمده و اميدست كاربرد اين اسلوب ها را در شيوة جديد تبليغاتي هنرهاي گرافيك انقلاب اسلامي مشاهده نماييم. امروزه سعي هنرمندان فعال و دلسوز به آرمان هاي شهيدان، ايجاد ارتباط مؤثّر با عامّه مردم است. اميد است كه دست يافته هاي جديد گرافيك دنيا كه در كشور ما به ويژه در نمايشگاه هاي تخصّصي گرافيك، قابل رؤيت است، در توسعه و گسترش فرهنگ ايثار و شهادت به كار رود و عموم مردم شاهد تكرار تصاوير و ايده هاي ملال آور نباشند.
نشانه هاي جديد در صورت بهره گيري از سوي گرافيست ها، بايد به خوبي قابل فهم شوند. «در شماري موارد، ارتباط بين نشانه و معنا بسيار پيچيده است. در جوامع انساني، اين ارتباط به ظاهر دلخواه است و تنها بر اساس قرارداد تعيين مي گردد. درغير اين صورت، بيشتر نشانه ها قابل ادراك نخواهند بود و كاملاً اختصاصي باقي خواهند ماند. اين نكته، گرفتاري عمده اي است كه بحث نشانه شناسي را مبتلا مي سازد.»(جنس، 1381: 124) بنابراين هم چنان كه بحث نشانه ها و سمبل ها بين هنرمندان دهة اوّل انقلاب به شيوة مردمي تعريف شده بود و به سرعت عموميّت يافت در دوره هاي بعدي مرتبط با ايده هاي روز، تعريف شوند و جايگاه مردمي خود را بازيابند چرا كه اين نكته؛ يعني، نفوذ در افكار تودة مردم و تأثير در آن ها از عمدة وظايف هنرمندان گرافيك است.
نتيجه:
در ميان هنرمندان هنرهاي تجسّمي ايران به ويژه هنرمندان گرافيك، برخي گروه ها در چند دهة اخير فعّاليّت منسجم تري داشته كه از جمله آن ها هنرمندان گرافيك انقلاب اسلامي بوده اند كه با اتّحاد و همدلي به مدت چند سال پياپي به مضامين خاصي پرداخته و در قالب تصوير، نظرات نسبتاً جامعي در ارزش هاي انقلاب و حفظ آرمان هاي آن داده اند. آن ها علي رغم تنوّع در موضوع هاي مختلف فرهنگ ايثار و شهادت، در مفهوم واژه «تعهّد» يك صدا بودند. به نظر آن ها «آزادي از تعهّد بي معناست؛ چرا كه انسان ذاتاً و فطرتاً اهل عهد و امانت است و اگر بخواهد از ميثاق با حق بگريزد، ناچار است كه اين عهد را با ديگري استوار دارد.»(آويني، 1378: 23) از اين رو هنرمندان انقلاب اسلامي خود را «هنرمندان متعهّد» به آرمان هاي اصيل انقلاب مي دانستند. آن ها خود را مسؤول حفظ و حراست ياد و گرامي داشت حماسه ها و ايثار شهدا مي دانند.
امّا فعّاليّت آن ها در طول سال هاي انقلاب در دو مقوله مطرح و مشخّص مي شود. الف- دهة 1360 شمسي ب- دهه 1370 تاكنون
گرافيست هاي حامي انقلاب در دهة 1360 با گزينش دو سبك جهاني؛ يعني، واقع گرايي اجتماعي و سمبوليسم (رمزگرايي) به بيان افكار خود پرداختند. بيشترين موضوع جالب توجّه، طرح تصويري واژه هايي چون شهادت، عروج انسان، رهايي از اسارت، ترسيم افكار معنوي، جنگ، ايثار، صلح و غيره بود و بين انواع گرايش هاي هنر گرافيك (نظير تصويرسازي، طرّاحي آرم يا نشانه، طرّاحي طنز، بروشور و غيره، طرّاحي پوستر) زمينة مناسبي جهت نفوذ و تأثيرگذاري بين مردم وجود داشت و در اين راه از نشانه هاي رمزي متعدّدي سود جسته اند، مانند سربند سبزرنگ با نام حضرت ابوالفضل (ع)، درخت سرو، قطره هاي خون، گل لاله پرپرشده و غيره.
و البتّه در بيان اين مفاهيم و اثرگذاري بر اقشار مختلف اجتماع، بسيار موفّق عمل نموده اند و به نظر منتقدين هنري، دهة 1360 اوج فعّاليّت هنرمندان متعهّد انقلاب بوده كه مركزيّت آن را حوزة هنري سازمان تبليغات و بنياد شهيد انقلاب اسلامي به عهده داشته اند كه با تأسيس موزه خاص نظير موزة شهدا و چاپ آثار هنرمندان جهت نشر ارزش هاي مقدّس ايثارگران و شهيدان سعي در حفظ و حراست در ارزش هاي انقلاب داشته اند.
امّا با آغاز دهه 1370 تاكنون، رشد هنر گرافيك انقلاب اسلامي همانند دهة گذشته نبود. شايد علّت عمدة آن، پراكندگي هنرمندان انقلابي، عدم حمايت يا حمايت ضعيف برخي نهادهاي ذيربط، توجّه كمتر حوزة هنري سازمان تبليغات به حوزه گرافيك، رشد برخي رشته هاي هنري نظير سينماي انقلاب، موسيقي و عكّاسي كه موجب جذب بسياري از مخاطبين شده بود، عدم استفاده به موقع و صحيح از ابزارهاي جديد براي به روز شدن هنر گرافيك، تكرار مجدد موضوع هاي گذشته و ملال آور بودن برخي مضامين دهة 1360 هنرمندان گرافيك و عدم توجّه به نياز جديد مخاطبين به تغذيه تبليغاتي مناسب بوده باشد.
اين نكته را نبايد از نظر دور داشت كه هنر گرافيك امروزه در برخي كشورها نظير ژاپن، فرانسه، آلمان، انگلستان و آمريكا، با همكاري و ياري رشته هاي هنري ديگر، به خوبي در صدر فعّاليّت هاي روز سياسي، اقتصادي و تجاري حضور دارد بنابراين نمي توان عدم كارايي و به روز نشدن اين رشته را علّت ضعف آن دانست.
با اينح ال به نظر مي رسد كه بايد براي ارتقاي هنر گرافيك انقلاب و هنرمندان متعهّد كه روزگاري از پيشتازان عرصه ارتباط اجتماعي بوده اند و در انعكاس فرهنگ ايثار و شهادت نقش مؤثّري داشته اند، از سوي مسؤولان و مقامات و سازمان هاي ذيربط فكري شود و تمام انگيزه هايي كه در هنرمندان انقلابي دهة 1360 وجود داشته كه موجب پيدايش طرح هاي جديد پوستر و تصويرسازي هاي تكان دهنده شده بود، مجدّداً در هنرمندان نسل فعلي تقويت گردد.
يادداشت ها
1. نشانه هاي بصري عبارتند از: نقطه، خط، سطح، حجم، بافت، ريتم، فضا و غيره
2. هنرهاي تجسّمي يا هنرهاي بصري عبارتند از: نقّاشي، گرافيك، مجسّمه سازي و عكّاسي.
3. عالي، ابوالفضل، هنر گرافيك در انقلاب اسلامي، مجموعه تصاوير، ص 8
4. منظور از واقع گرايي در اين بخش، همان جنبش واقع گرايي اجتماعي است كه هنرمند، واقعيّت اجتماعي، مضامين و چالش هاي فرهنگي، سياسي و اقتصادي را از ديدگاه خود ترسيم كرده اند. اين جنبش هنري در قرن بيستم با ظهور هنر مدرن در مكزيك و آلمان بيشتر تجلّي يافت.
5. نام جنبش ادبي و هنري مربوط به اواخر قرن نوزدهم است (از فرانسه). هنرمند سمبوليست واقعيّت را در اشكال نمادگرا و آرماني جستجو مي كند و از جهان پررمز و راز و عناصر تمثيلي بهره مي برد.
6. قدمت چاپ سنگي يا ليتوگرافي در ايران به سده سيزدهم هجري باز مي گردد.
7. جنبش هنر مفهومي نام ديگر آن است كه در اواخر دهة 1960 (از آمريكا) آغاز شد. مادّة اصلي هنر مفهومي «تفكّر و زبان» است نه چگونگي اجراي فنّي آن. محتوي و مفهوم در اين جنبش بيشترين اهمّيّت را دارد هنرمند با انتقال ايده به مخاطب از طريق تصوير فيلم و عكّاسي و ويدئو و غيره، به بيان ذهنيّت خود مي پردازد.
8. پاپ آرت، نام جنبشي مربوط به دهه هاي 1960 و 1970 (از آمريكا) است كه بر فرهنگ عامّه و توليد روزافزون صنايع تكيه دارد و با استفاده از تصاوير نقّاشي و گرافيكي به تبليغات ميان اقشار مردم مي پردازد.



منابع و مآخذ:
1. آويني، سيّدمرتضي(1378)، مجلّة هنرهاي تجسّمي، شمارة سوم، تهران: نشر حوزة هنري هنرهاي تجسّمي.
2. آيت اللّهي، حبيب الله(1380)، تاريخ هنر ايران، انتشارات بين الملل الهدي.
3. ايتن، يوهانس(1368)، كتاب رنگ، ترجمة دكتر محمّدحسين حليمي، تهران: نشر وزارت ارشاد اسلامي.
4. جنسن، آنتوني اف(1381)، هنر پست مدرن، ترجمة مجيد گودرزي، تهران: نشر عصر هنر.
5. ساروخاني، باقر(1373)، جامعه شناسي ارتباطات، انتشارات اطّلاعات.
6. عالي، ابوالفضل(1365)، هنر گرافيك در انقلاب اسلامي، نشر حوزة هنري.
7. مكارم شيرازي، ناصر(1370)، تفسير نمونه، جلد اوّل، تهران يا قم: دارالكتب الاسلاميه.
بيان مسأله:
با آغاز انقلاب اسلامي، هنرمندان اين سرزمين به ويژه هنرمندان گرافيك، همواره تلاش كرده اند نسبت به انقلاب متعهّد باشند و همواره در جستجوي هويّت از دست رفته خود بوده اند. آن ها با اين اعتقاد كه مي توان پرده هاي تصويري جديد و اثرگذار خلق نمود، ابزارهاي خود را در راه اعتلاي ارزش ها به حركت درآورده اند، هم چنين سعي نموده متناسب با شأن مخاطبين، پاسخي در خور ارائه نمايند.
گرافيست هاي انقلاب اسلامي در تداوم فعّاليّت هاي خود در دهه هاي دوم و سوم انقلاب تلاش نمودند در برابر بحران ها و مشكلات روز جامعه، آثار تبليغي خود را به نمايش درآورند و همواره در جستجوي معضلات عصر خويش كوشش كرده اند. دغدغه آن ها، اغلب پاسخ به برخي جريانات مخالف انقلاب يا ياري نمودن به مردم فداكار و ايثارگراني كه در راه آرمان هاي انقلاب اسلامي قدم نهاده، بوده است و يقيناً در اين مسير، تعهّدات خود را به اثبات رسانده اند. مواردي نظير مقابله با رسانه هاي تبليغي بيگانه و اين كه در برابر مخاطبين داخل به ويژه نسل جوان و پويا، چه تصاوير اثرگذاري ارائه نمايند؟ چگونه با ابزار و قلم هاي خود به اخلاص ايثارگران و شهيدان انقلاب پاسخ دهند؟ در توسعة هنر خود چه طرح ها و ايده هاي نويني جهت نيل به هويّت اسلامي ابداع نمايند؟ و نهايتاً اين كه هنرمندان گرافيك در روند فعّاليّت هاي خود تا چه اندازه در توسعه، ترويج و تقويت فرهنگ ايثار و شهادت موفّق بوده اند؟ و طرح سؤالات مشابه كه تعهّد اصلي هنرمندان انقلابي بوده است، حال تا چه اندازه موفّق شده اند به بررسي آن در مقاله حاضر پرداخته مي شود.
روش تحقيق:
روش كلّي تحقيق حاضر با رويكرد تحليلي است. در رشته هاي هنري، رايج ترين شيوه، روش تجزيه و تحليل است كه ابتدا هنرمند، ايده و افكارش را با تصاوير بيان مي دارد آنگاه از سوي ديگران مورد بررسي قرار مي گيرد. هم چنين در اين روش تحقيق، هيچ پيش فرض علمي وجود ندارد. در رشته هاي هنري، هنرمند ابتدا آنچه در وجودش احساس مي كند، بيان مي دارد و همچون نظريّه پرداز علمي به واقعيّت ها نظر ندارد و تحت تأثير هيچ فرضيّه يا طبقه بندي علمي نيست. از اين رو، اغلب نوشته ها و نقد آثار هنري، توصيفي و تحليلي است.
مقدّمه:
هنرمندان گرافيك جهت ايجاد ارتباطي ديداري و انعكاس پيامي خاص از زبان تصوير و به عبارتي از نشانه هاي بصري(1) بهره مي برند و بين عناصر بصري، رنگ و به ويژه شكل وظيفة اصلي و اساسي را در انتقال پيام بر عهده دارند و يقيناً موفّقيّت يك اثر گرافيكي، بستگي تام به كيفيّت بهره گيري خلّاقانه گرافيست از اين دو عنصر دارد.
هم چنين هنرمند گرافيك در برخورد با محيط و اشيا، سعي دارد صريحاً از صورت اشيا و محيط پيرامون در جهت «نوع بيان» براي مخاطبين گام بردارد و نيز كوشش مي كند براي بيان بهتر موضوع، مؤثّرترين ابزارها را به كار گيرد تا مبلّغ و شناساي آن موضوع به عامّة مردم يا مخاطبين خاص باشد.
در سرزمين ما، هنر گرافيك كمتر از يك قرن است كه شكل حرفه اي خود را آغاز كرده و هنرمندان اين شاخه از هنرهاي تجسّمي(2) به ويژه در سال هاي پس از انقلاب اسلامي، با گرايش ها و علائق خود به مضامين مختلف پرداخته اند. عدّه اي گرافيك را در محيط تبليغات تجاري و برخي در حيطة فرهنگ و گروهي اين زبان بصري پويا را در خدمت اهداف انقلاب به كار گرفته اند و آن را در قالب «گرافيك انقلاب اسلامي» تثبيت نموده اند.
گرافيك انقلاب اسلامي كه در طول سال هاي جنگ و دوران سازندگي به ارزش هاي ملّي، ديني و حقيقي اين قوم توجّه نشان داده، مديون تعدادي از هنرمندان نظير ابوالفضل عالي، حميدرضا قديريان، حسين خسروجردي، كاظم چليپا، مصطفي گودرزي، حبيب الله صادقي و ناصر پلنگي بوده است كه در اوائل دهة 1360 در محلّي به نام «حوزة هنري سازمان تبليغات اسلامي» تجمّع يافته اند. به اعتقاد آن ها، گرچه نمي توان حركت قلم ها و قدم ها و بوي غنچه سرخ پرپر شده يا ايثار يك جانباز را به تصوير درآورد، از بركت ايمان و عشق، قابل تصوير است. در نوشته هاي اين گروه از گرافيست ها مي خوانيم كه «چگونه مي توان با شكل، خط و طرح، سفري مشكل و پرخطر را آغاز كرد؟ چگونه مي توان طلوع يك آفتاب را به اطّلاع مردم رساند. هر چند مُحال است، آنجا كه عشق فرمان دهد، مُحال، سَرِ تسليم فرود مي آورد. ما به فرمان عشق چنين كرديم، باشد تا قلم هاي ما از خدا، رنگ و از بركت ايمان، حركت بگيرد.»(3) و اين گونه ما شاهد فعّاليّت اين گروه از گرافيست هاي متعهّد هستيم كه هدف اصلي آن ها به تصوير درآوردن ارزش هاي واقعي ملّي و اعتقادي بوده است تا گامي در جهت اعتلاي ترويج و تقويت فرهنگ ايثار و شهادت برداشته شود.
امّا بي شك از آنجا كه هر نوع فعّاليّتي با فراز و نشيبي همراه است، فعّالان اين حوزه نيز در دهه هاي 1360 و 1370 تاكنون در نوع بيان خود و استفاده از ابزارهاي بياني گرافيك دچار اوج يا حضيض شده اند و از اشكال و رنگ ها جهت ترويج فرهنگ ايثار و شهادت با بهره گيري از جنبش هاي هنري واقع گرايي(4) و رمزپردازي(5) (سمبوليسم)- دو جنبش مهمِّ ادبي وهنري در نيمه دوم قرن نوزدهم و شيوه رمزپردازي برگرفته از هنر ايراني در قرون گذشته- گام نهاده اند.
نگاهي به هنر گرافيك در ترويج فرهنگ ايثار و شهادت:
هنر گرافيك، مجموعه آثار تصويري قابل تكثير هستند كه با بهره گيري بصري از پوستر، نشانه (آرم)، مصوّرسازي كتا ب ها، طرّاحي حروف و غيره پيام خاصّي را به مخاطبان انعكاسي مي دهد. يكي از ويژگي هاي مهمّ هنر گرافيك، تكثير و اعلام پيام مورد نظر به ديگران است كه در قرن هجدهم با استفاده از صنعت چاپ سنگي(6) و با توجّه به امكانات ارزان چاپ سنگي شكل گرفت و به علّت پيام رساني سريع و مناسب به تودة مردم، به سرعت يكي از هنرهاي بصري منحصر به فرد بين رسانه هاي ديگر معرّفي گرديد.
تاريخ نزديك به صد سالة گرافيك نوين ايران نشان مي دهد كه هنرمندان اين رشته از برخي عناصر بصري و ادبي نظير تجريد (ساده سازي)، ايجاز، دگرگوني اشكال و نمادپردازي تأثيرگرفتند و شاخصه اي مجزّا تحت عنوان هنر گرافيك نوين را پي ريزي نمودند و اين مهم، موجب پيدايش جرياني نو در عرصه هنرهاي تجسّمي ايران گرديد. از اين رو برخي هنرمندان شاخص پس از دهة 1330 شمسي با الهام از هنرهاي ايراني و هنر معاصر جهان، آثار جذّابي در گسترة هنر گرافيك پديد آورند.
با سقوط حكومت پهلوي و ظهور انقلاب اسلامي، بسياري از هنرمندان جوان و متعهّد به انقلاب با هم سويي فرهنگ اسلامي، دور جديدي را آغاز نموده و با الگوهاي نمادين و رمزي برخاسته از متن حوادث انقلاب و تلفيق آن با الگوهاي سنّتي هنر گذشته، حضور جدّي خود را با صراحت اعلام نمودند و بدين ترتيب جايگاه خود را در گرافيك معاصر ايران تثبيت نمودند. «آن ها بيشتر كوشيدند موضوع هاي مذهبي و يا برگرفته از انقلاب و جنگ تحميلي را تصوير كنند؛ ليكن شيوة عملي آنان، شيوة واقع گرايان اجتماعي فاصلة دهه هاي 20و30 بعد از جنگ جهاني دوم مي باشد. اين نقّاشان كه در ايران در تجمّعي به نام حوزة هنري به فعّاليّت ادامه مي دهند در عين پاي بندي به هويّت شخصي خود از الگوهاي سياسي پيروي مي كنند و مقامات و مسئولان دولتي و سياسي نيز از آنان حمايت كامل داشته اند»(آيت اللهي، 1380: 328).
و امّا علاوه بر موارد ياد شده، از ديگر نكات برجسته اين گروه تحت عنوان هنرمندان گرافيك انقلاب اسلامي، توسعه و گسترش آثار تصويري خود به ديگر كشورها بوده است. به همين دليل سعي كرده در عين پاسخ گويي به نياز مردم، چه در دوران جنگ يا پس از آن- دوران سازندگي- همراه با پاس داشت ميراث گذشتة هنر ايراني و اسلامي، فعّاليّت ترويجي مفاهيم ايثار و شهادت را به ديگر كشورهاي هم جوار منعكس سازند.
آن ها همواره كوشيدند با استفاده از امكانات و ابزارهاي روز به ويژه در سال هاي 1362 تا 1370 با شرايط به وجود آمده در جنگ و بازسازي پس از آن به حفظ و حراست از آثار شهدا و حماسه ايثارگران بپردازند و در اين راه، اوّلين قدم، استفاده از برخي نقوش و رنگ هاي مشخّص و قابل شناسا براي مخاطبين عام بوده است. براي هنرمندان متعهّد، به كارگيري اشكال و رنگ هاي واقع گرا و سمبليك، با دو هدف اصلي همراه بوده است الف- ارتباط با همه اقشار تحصيل كرده و كم سواد ب- چگونگي انتقال مفاهيم واقعي برخاسته از انقلاب و تبليغ حماسه هاي ايثارگران و شهيدان در داخل و خارج مرزهاي كشور.
استفاده از نقوش آشنا و قابل درك و رنگ هاي سمبليك براي هنرمندان دهة اوّل انقلاب، يكي از روش هاي بنيادين جهت ارتباط با اقشار اجتماع بوده است. بدين ترتيب گرافيست هاي انقلاب اسلامي در برداشتي تازه، از برخي جلوه هاي ويژه تصويري استفاده كرده و مكرراً در پوسترها و سطح ديوار شهرها به تصوير كشيدند.
به نظر برخي از منتقدين، اين گروه از هنرمندان با ابزارها و وسايل ارتباط جمعي آن روز كه بسيار محدود بوده است، آثار نسبتاً موفّقي از خود ارائه دادند.
ويژگي آثار گرافيكي آن ها، ارتباط ساده و صميمي با اقشار مختلف اجتماعي بوده تا منجر به توسعه فرهنگي و رشد حيات جمعي گردد چنان كه به گفته جامعه شناسان «ارتباط اجتماعي منشاء فرهنگ است و تعالي فرهنگ بدان مربوط مي باشد. ارتباط اجتماعي، شالودة حيات اجتماعي است و بدون آن هيچ يك از عناصر حيات جمعي پديد نمي آيد و به عنوان محور فرهنگ و حيات جمعي، محدوده اي بس وسيع دارد كه در برگيرندة تمام صور روابط انساني است.»(ساروخاني، 1373: 28) بدين سان هنرمندان گرافيست نسل انقلاب با ابزارهاي نه چندان مدرن سعي در اطّلاع رساني، دگرگوني و تأثيرگذاري فرهنگي داشته اند.
پس از اوّلين گام در تثبيت متعالي راه شهيدان و تلفيق آن با جريانات اجتماعي و سياسي روز به بهره گيري عملي اشكال و رنگ هاي و نمادين به ويژه در پوسترهاي خود پرداختند كه برخي از مهم ترين اين نشانه هاي ارتباطي (مربوط به دهه 1360) عبارتند از: استفاده از سربند (روبان سبزرنگ)، درخت سرو (نماد ايستادگي و قداست)، هاله نور (ارتباط معنوي با جنبه هاي ماوراء الطّبيعه توحيدي)، گل لاله (نماد شهادت)، طرح كبوتر (رمز رهايي و آزادي به سوي شهادت- كمال انسان)، سيم هاي خاردار، نيزه هاي آغشته به خون، زنجيرهاي از هم گسسته، مشت هاي گره كرده، قطره هاي خون، گل هاي پرپر شده و گاه تلفيق اين موارد ياد شده با اشكال ايراني و اسلامي نظير كاشي كاري و نقوش اسليمي و ابرهاي پيچان (قابل رؤيت در تصاوير نگاره هاي ايراني قرون هشتم، نهم و دهم هجري).
امّا در گزينش رنگ ها، هنرمندان نسل انقلاب در آثار پوستر و تصويرگري به جلوه هاي ويژه اي مكرراً اشاره داشته اند از جمله استفاده از انواع رنگ سبز (نماد خرّمي و رنگ برگزيده مكتب اسلام)، رنگ زرد خالص كه نشانة هشياري و به عبارتي مي توان گفت اين رنگ انرژي فراواني در انتقال پيام هاي بصري دارد چرا كه «روشن ترين رنگ هاست و از لحاظ سمبليك با فهم و دانايي ارتباط دارد و نشان دانش و معرفت است.»(ايتن، 1368: 210) و حضور آن در آثار هنري اغلب منشاء روشنايي و فعّاليّت مي باشد.
از ديگر رنگ هاي به كار رفته در پوسترهاي تصويري جهت انعكاس تبليغ و ترويج فرهنگ ايثار، بهره گيري از رنگ آبي است كه نماد آرامش همراه با درون گرايي است و بيننده با مشاهدة آن به عمق و محتواي دروني موضوع سوق مي يابد و در عين حال نشانه اعتدال وجود و تقويت كنندة بينايي است به فرموده حضرت امام صادق (ع) «رنگ آبي، موافق ترين رنگ ها براي چشم بشر است و نظر به آن، ديده را قوي مي سازد.»(مكارم شيرازي، 1370، ج1: 80)
استفاده از رنگ سرخ كه از ديگر شاخصه هاي تصاوير گرافيكي اين دوران (دهه 1360) است تجسّمي از عروج انسان و نقطه اوج كمال؛ يعني، شهادت است و نماد رشد و نيل معنوي و عرفاني شهيدان است كه در كنار رنگ هاي سبز، زرد، آبي و فيروزه اي جلوه گر مي شود و اين موارد، اغلب در آثار گرافيكي هنرمندان قابل رؤيت بوده تا مفاهيم واقعي و ارزش هاي دروني را به نمايش گذارند.
هنر گرافيك انقلاب، فرازها و نشيب ها:
از موارد بسيار مهمّي كه پس از سال هاي 1370، ذهنيّت گرافيست هاي انقلاب اسلامي را به خود مشغول داشت، بهره گيري از شيوه هاي بياني نوين و پرهيز از تكرار مجدّد پوسترها و اغلب تصاوير گرافيك دهة گذشته (1360) بوده است با توجّه به اين كه علاوه بر تبليغ ارزش هاي متعالي و اخلاقي انقلاب و ايثارگران بايد نقش خود را به عنوان يك ابزار مؤثّر و كارآمد در كنار ساير وسايل ارتباط جمعي از جمله كامپيوتر (كه به شدت همگاني شده)، اينترنت و ماهواره (به ويژه پس از سال هاي 1378) ايفا نمايند.
آن ها با بهره مندي از ابزارهاي فنّي نوين نظير هنر ديجيتال (گرافيك كامپيوتر، عكاسي كامپيوتري، فنون جديد عكّاسي، چاپ و فتومونتاژ) سعي در ايجاد ارتباط مجدّد با مخاطبين بوده اند.
هم چنين از دهة 1370 به اين سو با دو مشكل عمده مواجه بوده اند: اولاً علاوه بر به كارگيري ابزارهاي ياد شده مي بايست در كنار فعّالان عرصة سينما و موسيقي رقابت مي نمودند و دوم آن كه مي بايست به موضوع هاي خود، محتواي جديدي اضافه مي كردند؛ زيرا ابزارهاي قوي و اثرگذار نظير اينترنت بيشترين جذبه را براي مخاطبين داشته و دارد. از اين رو هنرمندان گرافيست، جهت اثرگذاري متمركز و حفظ ارزش هاي به يادگار مانده ايثارگران و شهيدان كوشش نمودند تا پيام هاي بصري خود را در شبكه هاي متنوّع اينترنت و حضور پي در پي در مكان هاي پرجمعيّت و تبليغات به صورت بيلبوردهاي تبليغاتي بزرگراه ها، نقش مؤثّر خود را به نمايش درآورند.
البتّه به نظر مي رسد ‎آن دسته از هنرمندان گرافيك و هنرمندان رشته هاي مشابه كه امروزه در جهت دهي ذهن عامّه مردم به سمت حمايت از «جايگاه والاي فرهنگ ايثار و شهادت» گام نهاده، كار بسيار سختي را آغاز نموده اند؛ زيرا هم بايد با ارزش هاي واقعي ايثارگران و شهيدان آگاهي كامل يابند و هم در كنار ساير ابزارهاي فرهنگي و تبليغاتي مخرّب روز دنيا كه جوانان ما را هدف تبليغ شوم خود قرار دادند، به رقابت پردازند و متأسّفانه در اين خصوص بايد اذعان داشت كه ميزان تبليغات هنرمندان گرافيك انقلاب در برابر هجوم گسترده تبليغات كشورهاي بيگانه، قوّت لازم نداشته است. اين نكته هم از نظر كمّي و هم از جهت كيفي مورد توجّه مي باشد. متأسّفانه بسياري از تصاوير تبليغاتي شانزده سال گذشته تاكنون متأثر از موضوع هاي دهة 1360 بوده و اغلب داراي محتواي تكراري است و بايد اعتراف كرد كه تصاوير موجود به ويژه پوسترهاي تبليغي در سايت ها و بزرگراه ها نه به روز هستند و نه همسان با ارزش هاي معنوي و فرهنگي ايثارگران و شهيدان انقلاب.
به نظر مي رسد حال كه هنر و هنرمند گرافيك به جهت خلق بيان تصويري جديد و بهره گيري از ابزارهاي گرافيك نوين و انتقال مفاهيم نو به عامّة مردم در خصوص ترويج فرهنگ ايثار و شهادت دچار آسيب جدّي شده است. لذا انتظار مي رود دولت و سازمان هاي ذيربط، حمايت هاي جدّي و دلسوزان هاي نمايند و ضمن ايجاد مجتمع هاي فرهنگي به آموزش هنرمندان نسل جوان و به استفاده از ابزارها و فنون تصويري نوين در دنيا بپردازند و در اين صورت هنرگرافيك انقلاب، مجدّداً فعّال مي گردد و تأثير فزايندة آن را در جامعه مشاهده خواهيم كرد.
هم چنين هنرمندان متعهّدي كه در اين راستا فعّاليّت دارند بايد تلاش همه جانبه اي نمايند تا نظير هنرمندان دهة 1360 مجدّداً در ميان مردم نفوذ كنند و به ترويج فرهنگ ايثار همّت گمارند. در اين راستا شايد پرداخت به برخي شيوه هاي بياني و تكنيكي اهمّيّت بسزايي داشته باشد از جمله:
- پرهيز از به كارگيري برخي فنون تكراري و عاميانه هنر گرافيك: هنرمندان اين رشته، بهتر است متناسب با ديدگاه هاي ارتقايافتة مردم عامّه (نسبت به بيست سال گذشته)، از ابزارها و فنون جديد گرافيكي بهره مند گردند.
امروزه گرافيست هاي مطرح دنيا با تصاوير متحرّك انيميشن و تركيب آن با شيوة هنر اجرا (نوعي نمايش زنده جهت تبليغ هر چيزي كه امروزه در تبليغات هر نوع كالايي صورت مي گيرد و يكي از سبك هاي هنري پست مدرن محسوب مي شود.) سعي در جذب مخاطب خود دارند و استفاده از بيلبوردهاي ثابت غير متحرّك، روش قديمي و ناكارآمد محسوب مي گردد.
- پرهيز از رنگ هاي كدر و نيمه روشن (در موضوع هاي مربوط به ايثارگران و شهيدان): بهره مندي از رنگ هاي كدر يا غيرشفاف در تصاوير تبليغاتي خياباني، اثر بسيار بدي در ذهنيّت مردم عامّه خواهد داشت. طبيعي است كه رنگ هاي شفّاف نظير زرد، سبز روشن، نارنجي و فيروزه اي (برگرفته از رنگ هاي سنّتي ايراني) در تجلّي معنويّت و روح مقاومت فرهنگ ايثار آثار مثبتي خواهد داشت.
- شناسايي سمبل هاي جهاني و استفاده از نشانه هاي جذّاب تصويري: به كارگيري سمبل هاي جهاني در دهة اول انقلاب نظير تجسّم كبوترهاي سفيد، سيم هاي خاردار و برخي نمادهاي مشابه، نشانه هاي مؤثّري براي درك مردم داخلي و خارجي كشور بوده است. حال آن كه تداوم اين تصاوير، امروزه كارآيي ندارد و به جاي آن، استفاده از نشانه هاي محيطي و شيوه چيدمان هاي محيطي با پيام هاي اجتماعي صريح رواج يافته است، به عنوان مثال وجود يك صندلي خالي در اطاق نيمه تاريك، مبيّن نوعي يأس و بدبيني است و هر بيننده اي اثر منفي آن را احساس مي كند. مشابه اين نوع بيان، امروزه در كشورهاي پيشرفته رواج دارد. نمونه ديگر آن در يك چيدمان ساده با نام «ضيافت شام» اثر جودي شيكاگو (هنرمند مشهور پست مدرن در آمريكا) است كه سمبل مفهوم فمينيستي است- شرح آن در كتاب آخرين جنبش هاي هنري قرن بيستم نوشته لوسي اسميت، ترجمة علي رضا سميع آذر، ص 284 آمده كه هر گرافيست حرفه اي با آن آشناست، البته يادآوري اين نكته اهمّيّت دارد كه هيچ نيازي به تقليد از آثار هنرمندان بيگانه نيست؛ بلكه اقتباس صحيح مهم است و بهره گيري از هر نشانه هاي جديد و غير تكراري كه هم به روز باشد، هم براي جوانان مفيد و با فرهنگ اسلامي همسو باشد.
- استفاده از شيوه تبليغي غيرمستقيم: امروزه بهترين شيوة تبليغات، استفاده از چاپ تصاوير روي لباس ها، ديوار خيابان ها، بدنه وسائل نقليه و هر گونه وسيله كاربردي ديگر است كه اهداف آن به طور غيرمستقيم دنبال مي شود. متأسّفانه در كشور ما به ويژه در تبليغ الگوهاي اسلامي و فرهنگي ايثار و شهادت، به اين شيوه بياني اهمّيّت كمتري مي دهند.
- بهره مندي از شيوه هاي بياني الكترونيكي و تلفيق آن با فنون گرافيك:استفاده از نور و پرتوهاي الكتريكي و ايجاد توهم يا نوعي بازي با نور كه فضاي جديدي براي مخطاب ايجاد مي شود امروزه در شبكه هاي اينترنتي و ماهواره به شدّت توجّه نسل هاي مختلف را معطوف كرده است. نمونه اين ايده در هنر مينيمال آرت، آخرين هنر مدرنيسم (1969) رايج شده و هنوز هم در هنرهاي كاربرد نظير عكاسي، گرافيك، تئاتر و سينما مشاهده مي شوند و به نظر مي رسد كه اين ابزار جديد مي تواند در مسير ترويج فرهنگ اسلامي به شيوه نويني طرّاحي و تعريف شود.
استفاده از ابزارها و شيوه هاي بياني هنر پست مدرن نظير هنر مفهومي(7) و هنر پاپ آرت(8) كه در اغلب ميادين مهم و پارك هاي كشورهاي توسعه يافته مشاهده مي شود، اغلب در شيوه هاي تبليغاتي آن كشورها نقش مؤثّر دارند. نكتة قابل توجّه اين كه، تنوّع تبليغات و راه هاي متنوّع آن در كشورهاي غربي و ايجاد مُد و روش هاي رواج كالاها از سياست هاي مهمِّ حكومت ها و هنرمندان است تا عامّه مردم را به هر شكل مورد نظر تغذيه نمايند.
بي شك آشنايي با اين سياست هاي تبليغي براي هنرمندان گرافيك انقلاب اهمّيّت بسزايي دارد. ناگفته نمايد كه تاكنون برخي از موارد ياد شده و فنون بصري و تصويري در نمايشگاه هاي هنرهاي تجسّمي كشور ما به نمايش درآمده و اميدست كاربرد اين اسلوب ها را در شيوة جديد تبليغاتي هنرهاي گرافيك انقلاب اسلامي مشاهده نماييم. امروزه سعي هنرمندان فعال و دلسوز به آرمان هاي شهيدان، ايجاد ارتباط مؤثّر با عامّه مردم است. اميد است كه دست يافته هاي جديد گرافيك دنيا كه در كشور ما به ويژه در نمايشگاه هاي تخصّصي گرافيك، قابل رؤيت است، در توسعه و گسترش فرهنگ ايثار و شهادت به كار رود و عموم مردم شاهد تكرار تصاوير و ايده هاي ملال آور نباشند.
نشانه هاي جديد در صورت بهره گيري از سوي گرافيست ها، بايد به خوبي قابل فهم شوند. «در شماري موارد، ارتباط بين نشانه و معنا بسيار پيچيده است. در جوامع انساني، اين ارتباط به ظاهر دلخواه است و تنها بر اساس قرارداد تعيين مي گردد. درغير اين صورت، بيشتر نشانه ها قابل ادراك نخواهند بود و كاملاً اختصاصي باقي خواهند ماند. اين نكته، گرفتاري عمده اي است كه بحث نشانه شناسي را مبتلا مي سازد.»(جنس، 1381: 124) بنابراين هم چنان كه بحث نشانه ها و سمبل ها بين هنرمندان دهة اوّل انقلاب به شيوة مردمي تعريف شده بود و به سرعت عموميّت يافت در دوره هاي بعدي مرتبط با ايده هاي روز، تعريف شوند و جايگاه مردمي خود را بازيابند چرا كه اين نكته؛ يعني، نفوذ در افكار تودة مردم و تأثير در آن ها از عمدة وظايف هنرمندان گرافيك است.
نتيجه:
در ميان هنرمندان هنرهاي تجسّمي ايران به ويژه هنرمندان گرافيك، برخي گروه ها در چند دهة اخير فعّاليّت منسجم تري داشته كه از جمله آن ها هنرمندان گرافيك انقلاب اسلامي بوده اند كه با اتّحاد و همدلي به مدت چند سال پياپي به مضامين خاصي پرداخته و در قالب تصوير، نظرات نسبتاً جامعي در ارزش هاي انقلاب و حفظ آرمان هاي آن داده اند. آن ها علي رغم تنوّع در موضوع هاي مختلف فرهنگ ايثار و شهادت، در مفهوم واژه «تعهّد» يك صدا بودند. به نظر آن ها «آزادي از تعهّد بي معناست؛ چرا كه انسان ذاتاً و فطرتاً اهل عهد و امانت است و اگر بخواهد از ميثاق با حق بگريزد، ناچار است كه اين عهد را با ديگري استوار دارد.»(آويني، 1378: 23) از اين رو هنرمندان انقلاب اسلامي خود را «هنرمندان متعهّد» به آرمان هاي اصيل انقلاب مي دانستند. آن ها خود را مسؤول حفظ و حراست ياد و گرامي داشت حماسه ها و ايثار شهدا مي دانند.
امّا فعّاليّت آن ها در طول سال هاي انقلاب در دو مقوله مطرح و مشخّص مي شود. الف- دهة 1360 شمسي ب- دهه 1370 تاكنون
گرافيست هاي حامي انقلاب در دهة 1360 با گزينش دو سبك جهاني؛ يعني، واقع گرايي اجتماعي و سمبوليسم (رمزگرايي) به بيان افكار خود پرداختند. بيشترين موضوع جالب توجّه، طرح تصويري واژه هايي چون شهادت، عروج انسان، رهايي از اسارت، ترسيم افكار معنوي، جنگ، ايثار، صلح و غيره بود و بين انواع گرايش هاي هنر گرافيك (نظير تصويرسازي، طرّاحي آرم يا نشانه، طرّاحي طنز، بروشور و غيره، طرّاحي پوستر) زمينة مناسبي جهت نفوذ و تأثيرگذاري بين مردم وجود داشت و در اين راه از نشانه هاي رمزي متعدّدي سود جسته اند، مانند سربند سبزرنگ با نام حضرت ابوالفضل (ع)، درخت سرو، قطره هاي خون، گل لاله پرپرشده و غيره.
و البتّه در بيان اين مفاهيم و اثرگذاري بر اقشار مختلف اجتماع، بسيار موفّق عمل نموده اند و به نظر منتقدين هنري، دهة 1360 اوج فعّاليّت هنرمندان متعهّد انقلاب بوده كه مركزيّت آن را حوزة هنري سازمان تبليغات و بنياد شهيد انقلاب اسلامي به عهده داشته اند كه با تأسيس موزه خاص نظير موزة شهدا و چاپ آثار هنرمندان جهت نشر ارزش هاي مقدّس ايثارگران و شهيدان سعي در حفظ و حراست در ارزش هاي انقلاب داشته اند.
امّا با آغاز دهه 1370 تاكنون، رشد هنر گرافيك انقلاب اسلامي همانند دهة گذشته نبود. شايد علّت عمدة آن، پراكندگي هنرمندان انقلابي، عدم حمايت يا حمايت ضعيف برخي نهادهاي ذيربط، توجّه كمتر حوزة هنري سازمان تبليغات به حوزه گرافيك، رشد برخي رشته هاي هنري نظير سينماي انقلاب، موسيقي و عكّاسي كه موجب جذب بسياري از مخاطبين شده بود، عدم استفاده به موقع و صحيح از ابزارهاي جديد براي به روز شدن هنر گرافيك، تكرار مجدد موضوع هاي گذشته و ملال آور بودن برخي مضامين دهة 1360 هنرمندان گرافيك و عدم توجّه به نياز جديد مخاطبين به تغذيه تبليغاتي مناسب بوده باشد.
اين نكته را نبايد از نظر دور داشت كه هنر گرافيك امروزه در برخي كشورها نظير ژاپن، فرانسه، آلمان، انگلستان و آمريكا، با همكاري و ياري رشته هاي هنري ديگر، به خوبي در صدر فعّاليّت هاي روز سياسي، اقتصادي و تجاري حضور دارد بنابراين نمي توان عدم كارايي و به روز نشدن اين رشته را علّت ضعف آن دانست.
با اينح ال به نظر مي رسد كه بايد براي ارتقاي هنر گرافيك انقلاب و هنرمندان متعهّد كه روزگاري از پيشتازان عرصه ارتباط اجتماعي بوده اند و در انعكاس فرهنگ ايثار و شهادت نقش مؤثّري داشته اند، از سوي مسؤولان و مقامات و سازمان هاي ذيربط فكري شود و تمام انگيزه هايي كه در هنرمندان انقلابي دهة 1360 وجود داشته كه موجب پيدايش طرح هاي جديد پوستر و تصويرسازي هاي تكان دهنده شده بود، مجدّداً در هنرمندان نسل فعلي تقويت گردد.
يادداشت ها
1. نشانه هاي بصري عبارتند از: نقطه، خط، سطح، حجم، بافت، ريتم، فضا و غيره
2. هنرهاي تجسّمي يا هنرهاي بصري عبارتند از: نقّاشي، گرافيك، مجسّمه سازي و عكّاسي.
3. عالي، ابوالفضل، هنر گرافيك در انقلاب اسلامي، مجموعه تصاوير، ص 8
4. منظور از واقع گرايي در اين بخش، همان جنبش واقع گرايي اجتماعي است كه هنرمند، واقعيّت اجتماعي، مضامين و چالش هاي فرهنگي، سياسي و اقتصادي را از ديدگاه خود ترسيم كرده اند. اين جنبش هنري در قرن بيستم با ظهور هنر مدرن در مكزيك و آلمان بيشتر تجلّي يافت.
5. نام جنبش ادبي و هنري مربوط به اواخر قرن نوزدهم است (از فرانسه). هنرمند سمبوليست واقعيّت را در اشكال نمادگرا و آرماني جستجو مي كند و از جهان پررمز و راز و عناصر تمثيلي بهره مي برد.
6. قدمت چاپ سنگي يا ليتوگرافي در ايران به سده سيزدهم هجري باز مي گردد.
7. جنبش هنر مفهومي نام ديگر آن است كه در اواخر دهة 1960 (از آمريكا) آغاز شد. مادّة اصلي هنر مفهومي «تفكّر و زبان» است نه چگونگي اجراي فنّي آن. محتوي و مفهوم در اين جنبش بيشترين اهمّيّت را دارد هنرمند با انتقال ايده به مخاطب از طريق تصوير فيلم و عكّاسي و ويدئو و غيره، به بيان ذهنيّت خود مي پردازد.
8. پاپ آرت، نام جنبشي مربوط به دهه هاي 1960 و 1970 (از آمريكا) است كه بر فرهنگ عامّه و توليد روزافزون صنايع تكيه دارد و با استفاده از تصاوير نقّاشي و گرافيكي به تبليغات ميان اقشار مردم مي پردازد.



منابع و مآخذ:
1. آويني، سيّدمرتضي(1378)، مجلّة هنرهاي تجسّمي، شمارة سوم، تهران: نشر حوزة هنري هنرهاي تجسّمي.
2. آيت اللّهي، حبيب الله(1380)، تاريخ هنر ايران، انتشارات بين الملل الهدي.
3. ايتن، يوهانس(1368)، كتاب رنگ، ترجمة دكتر محمّدحسين حليمي، تهران: نشر وزارت ارشاد اسلامي.
4. جنسن، آنتوني اف(1381)، هنر پست مدرن، ترجمة مجيد گودرزي، تهران: نشر عصر هنر.
5. ساروخاني، باقر(1373)، جامعه شناسي ارتباطات، انتشارات اطّلاعات.
6. عالي، ابوالفضل(1365)، هنر گرافيك در انقلاب اسلامي، نشر حوزة هنري.
7. مكارم شيرازي، ناصر(1370)، تفسير نمونه، جلد اوّل، تهران يا قم: دارالكتب الاسلاميه.
برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده