بخشی از کتاب جنگ جنگ تا پیروزی به بهانه سالروز ارتحال امام خمینی «ره»؛
جمعه, ۱۴ خرداد ۱۴۰۰ ساعت ۱۰:۴۰
نوید شاهد- در بخش یازدهم کتاب «جنگ جنگ تا پیروزی» آمده است: زمان تشییع پیکر امام خمینی که گردو خاک زیادی پخش شده بود یک دفعه باران لطیفی شروع به باریدن کرد.

به گزارش نوید شاهد لرستان، سامان سپهوند، نویسنده کتاب جنگ جنگ تا پیروزی در بخشی از این کتاب در روایت روزهای ارتحال و تشییع پیکر مطهر امام خمینی «ره» نوشته است:

زمان تشییع پیکر «امام خمینی» باران لطیفی از آسمان بارید

بعدازظهر پانزدهم خرداد، ضرغام خبر داد: حالا که استاد نیست، خودمان برویم در مراسم تشییع امام اجرا کنیم. از خدا همین را می‌خواستیم. ساعت نه‌و‌نیم شب حرکت کردیم. صبح رسیدیم به جایی که برای خاک‌سپاری امام در نظر گرفته بودند. ترافیک خیلی سنگین بود. همه کشور سرازیر شده بودند سمت تهران. اتوبوس همان حوالی توقف کرد. دو سه‌ تا اتوبوس از بچه‌های لرستان پشت سر ما بودند.

تا رسیدند آنجا، گِل درست کردند و تمام بدن خودشان را گِلی کردند. باقیِ مردم می‌آمدند و از همان گِل برمی‌داشتند و روی سر یا شانه‌های خود می‌گذاشتند. جمعیت خیلی زیاد بود. اطراف قبر امام، دو طبقه کانتینر چسبیده به هم گذاشته بودند تا سیل جمعیت وقت خاک‌سپاری، مشکل‌ساز نشوند. انبوه جمعیت طوری بود که ضرغام ترس داشت‌ چطور ما را برای اجرا کنار کانکس‌ها ببرد. هلی‌کوپتر مدام می‌آمد بالای سر جمعیت. چون تمام آن منطقه خاکی بود، گردوخاک شدیدی به هوا می‌رفت و مردم را اذیت می‌کرد. حتی روی قسمتی از زمین قیر ریخته بودند. هلی‌کوپترها می‌آمدند و روی عزاداران گلاب می‌ریختند. کنار یکی از کانتینرها هفت هشت تا مارش عزا زدیم، ولی سیل جمعیت طوری بود که هیچ‌کس به ما توجه نمی‌کرد.
وقتی هلی‌کوپتر حامل جنازه امام برای بار اول می‌خواست بنشیند زمین، به حدی شلوغ شد که ضرغام برای سلامتی ما احساس خطر کرد. آقای طرهانی از خرم‌آباد به عنوان کمکی آمده بود. با کمک او فوری سوار اتوبوس شدیم. هلی‌کوپتر که نشست زمین، توی اتوبوس نشسته بودیم و از پشت شیشه‌ها نگاه می‌کردیم.
هلی‌کوپتر گرد و خاک شدیدی را به آسمان برده بود. آدم‌های زیادی خودشان را به پایه هلی‌کوپتر آویزان کرده بودند و محل نشستن هلی‌کوپتر خیلی شلوغ بود. شاید به همین دلیل یا دلایلی دیگری که ما خبر نداشتیم، هلی‌کوپتر دوباره بلند شد. با بلندگوها مرتب اعلام می‌کردند که فورا محل فرود هلی‌کوپتر را باز کنید. ولی‌ گردوخاک و غبار به حدی فضا را گرفته بود که به سختی چیزی را می‌شد دید. یک دفعه باران لطیفی شروع به باریدن کرد. واقعا این باران، آن هم در آن فصل از سال.

منبع: دفتر فرهنگ و مطالعات ادبیات پایداری استان لرستان

انتهای پیام/

منبع: نویدشاهد
برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده