محسن اکبریان بود ، مهتاب روی صورتش افتاده بود ، چهره اش خیلی جذاب و گل انداخته بود ، اسمم را صدا زد وگفت دارم شهید می شوم ، گفتم اسلحه ات را بینداز و خودت را روی آب شناور کن ، گفت رمق و توان شنا کردن ندارم..
اجرای آتش موجب می شد که بچه ها به آتش دشمن در شب عملیات عادت داشته باشند و به محض شروع آتش بازی دشمن بعثی، ترس به خود راه ندهند و یا بطور کلی دلهره نداشته باشند و بتوانند در مقابل هر گونه مشکلات پیش رو مقاومت داشته باشند.
شهید سید ابوالفضل حسینی فرزند سید مجتبی در سال 1345 در شهر مقدس قم دیده به جهان گشود. او در تاریخ 16/12/62 در منطقه عملیاتی خیبر (جزیره مجنون) مفقود گردید.
از وقتی که شروع کردم از مردان سرفرازی که قله های استقامت را فتح کرده اند بنویسم خاطرات شان اشک را در چشمانم گم می کند بغض گلویم را می فشارد و از این همه تحمل آنها جمله ای برای توصیف پیدا نمی کنم.
شهید سید اصغر حسینی فرزند سید تقی در سال 1348 در شهر مقدس قم چشم به جهن گشود. او در تاریخ 21/12/63 در عملیات ظفرمندانه بدر در منطقه عملیاتی جزیره مجنون بر اثر اصابت گلوله خمپاره به ناحیه پایین بدن به درجه رفیع شهادت نائل آمد.