خاطرات - صفحه 65

آخرین اخبار:
خاطرات

سقوط

چهل روز بود که در سقز بودیم ، ولی بدی هوا اجازهی پرواز به ما نمی داد. ماموریت ما اعزام به «پدعارفیان» بود که در اطراف شهر مائوت عراق قرار داشت و قرار بود پنج فروند هلیکوپتر نفربر را به آن منطقه منتقل کنیم که توسط آن هلیکوپترها، نیروهای خودی جا به جا شوند و به مناطق صعب العبور آذوقه و مهمات برسانند. از این که به خاطر بدی آب و هوا بی تحرک بودیم، خیلی ناراحت بودم، ولی پرواز با هلیکوپتر مستلزم آن بود که هوا برای پرواز مساعد باشد.

اولین نماز

در نزدیکی خرمشهر مستقر بودیم که خبر آزادی خرمشهر پخش شد؛ تصمیم گرفتیم وارد شهر شویم. در طول مسیر، رزمندگان ارتش وسپاه همه جا را با شعار و پلاکاردهای تبریک مزین کرده بودند.
حضور در خانه شهيد محسن فرامرزي و گفت‌وگو با خانواده شهيد

مزد دل كندن از تمامي تعلقات چيزي جز شهادت نيست

درست روزي كه قرار شد به منزل شهيد محسن فرامرزي برويم، مرقومه مقام معظم رهبري در پاسخ به نامه محمدرضا فرامرزي فرزند شهيد به دست خانواده‌شان رسيده بود.
خاطراتي از سرهنگ خلبان هوانیروز غلامرضا علیزاده نیلی

نماز صاحب‌الزمان (عج)

در طول جنگ تحمیلی، بارها در عملیات‌های غرب و جنوب کشور حرکت کردم؛ حین اجرای مأموریت‌ها، چندین‌بار مورد هدف گلوله‌های دشمن قرار گرفتم

قاب عکس

یک امر طبیعی شده بود. قبل از شروع هر عملیاتی، رزمندگان اسلام خلوص نیتی پیدا کرده و دست به دامان خدا و ائمه اطهار می‌زدند تا شهادت را نصیب آن‌ها کند.

ستون پنجمی‌ها

روزهای اول جنگ می‌گفتند عراق با «خمسه خمسه» فلان نقطه را زده است. فکر می‌کردیم، آن‌ها دارای نوعی سلاح منحصربه‌فرد و جدید در دنیا هستند که نامش خمسه خمسه است. پادگان اهواز را دقیقاً و نقطه‌به‌نقطه زیر آتش سنگین این‌گونه سلاح‌ها قرار داده و هرچند لحظه یک‌بار، دنیا را روی سرمان خراب می‌کردند.
خاطره ای زیبا از شهید احمد کشوری

سرانجام عاشقی

روزهای پایانی نیمة اول آذر ماه 1359 بود که کشوری به من گفت: «شنیدم تعدادی از نیروهای جدید عراقی وارد منطقه شده و قصد دارند از طرف مندلی وارد خاک ما شوند، برویم ببینیم چه خبر شده است.»

تمناي ملكوتي

پايگاه‌ها و تمام مراكز نظامي هر روز صبح مراسم صبحگاه دارند كه انجامش الزامي است و شركت همه نيروها در آن اجباري است. در سال 1355 طبق روال، هر روزه مراسم صبحگاه داشتيم كه فضاي آن پر از ترانه‌ها و موسيقي‌هاي مختلف بود و بعد از حركت نظامي‌ها به سمت ميدان صبحگاه و تجمع آنان، گام‌آهنگ نظامي مي‌نواختند و به اين شكل مراسم آغاز مي‌شد.

تا اوج آسمان؛ خاطرات ی از شهید فضل الله محلاتی

کتاب تا اوج آسمان نخستین کتابی است که از مجموعه خاطرات سرداران شهید ویژه نوجوانان منتشر شده است.

حکایت نوشیدن جام شهادت در عصر عاشورا

حسین عصر روز عاشورا سال 64 در عملیات ذوالفقار همچون مولایش حسین(ع) جام شهادت نوشید. سی سال از آن روز می‌گذرد و اهالی خانه از نخستین روز ماه محرم یاد و خاطره حسین را بر زبان می‌آورند. او را در خانه و مراسمات عزاداری حس می‌کنند.

خاطره ای ناب از شهید احمد کشوری با عنوان بالگرد چوبي

ساده‌زيستي يكي از خصلت‌هاي آدم‌هاي بزرگ و خدايي است. احمد كه مي‌توانست از پول تو جيبي و يا پولي كه گاه از خطاطي،‌ نقاشي و يا دست‌فروشي و كار كشاورزي به‌دست مي‌آورد، دنبال شيك‌پوشي باشد، هرگز اين كار را نمي‌كرد.

آهویی در آغوش آسمان

جوان‌‌ترین امام شهید، جوادالائمه(ع)، تنها فرزند امام رضا(ع) است. در دوران دفاع مقدس جوانان زیادی برای دفاع از اسلام به جبهه رفتند و به شهادت رسیدند تا به ضامن آهو، شاه ملک ایران بگویند ای سطان ملک یلان و دلیران، ما جان خود را در جوانی فدای اسلام می‌کنیم تا در غم جواد تو شریک باشیم و ارادت و اطاعت از شما را به عمل بیان کنیم نه به زبان.

اردوگاه عنبر

کتاب اردوگاه عنبر مجموعه خاطرات آزادگان هوانیروز است که به قلم علیرضا پوربزرگ وافی و از سوی انتشارات مرکز اسناد انقلاب اسلامی منتشر شده است.

سجیل آتش

کتاب "سجیل آتش" بر اساس خاطرات خلبانان هوانیروز ارتش جمهوری اسلامی ایران به کوشش علیرضا پور بزرگ وافی از سوی انتشارات سازمان عقیدتی سیاسی ارتش جمهوری اسلامی ایران به چاپ رسیده است.

مردی با عطر شالی

کتاب "مردی با عطر شالی" به قلم مسعود آب آذری، توسط انتشارات سازمان عقیدتی سیاسی ارتش جمهوری اسلامی نشر اجا منتشر شده است.

اولين هديه انقلاب

اولين حركت انقلابي مردم كرمانشاه قبل از پيروزي انقلاب،‌ با شهادت يكي از ائمة معصومين(ع) مصادف شده بود. مبارزين و متديّنين كرمانشاه، يكي از سخنرانان قم را كه تعلق خاطري هم به امام داشت، براي سخنراني در مسجد معتضدي كرمانشاه دعوت كردند.
خاطره ای ناب و خواندنی از شهید احمد کشوری

افسر مشكوك

نوید شاهد: نهال انقلاب كه امام (ره) در سال 1341 كاشته بود، كم‌كم به درختي تنومند تبديل مي‌شد تا براي ثمردهي آماده شود و آن كودكان و شيرخواراني كه به سربازي امام درآمده بودند، براي اعزام به سنگرهاي انقلاب آماده مي‌شدند.

خاطرات شهید رضا بیگی؛ شهید مهر ماه

به گزارش نوید شاهد استان قم، شهید رضا بیگی فرزند علی در سال 1341 در شهر مقدس قم دیده به جهان گشود. او در تاریخ 16/7/60 در بیمارستان بر اثر اصابت ترکش خمپاره در جبهه خونین شهر به شهادت رسی و به لقاءالله پیوست.

سه مأموریت همراه با وطن‌پور

او از همان روز اول جنگ تحمیلی، داوطلب مأموریت‌های حساس و خطیر می‌‌شد. آن روز هم برای مأموریت شناسایی داوطلب شد؛ در حالی که فرماندة پایگاه هوانیروز هم خودش بود. به این ترتیب من و وطن‌پور، صبح روز ششم، شناسایی خود را از پل نادری آغاز کردیم.

اقتدا به امیرالمؤمنین علی (ع)

نوید شاهد: وقتی به پایگاه مراجعه کردیم وطن‌پور کلیه خلبان‌ها را از این مأموریت آگاه کرد و گفت: «یادتان باشد در محل‌هایی که به‌وسیلة شما مورد هدف قرار می‌گیرد، اشتباه نکنید.
طراحی و تولید: ایران سامانه