نوید شاهد | فرهنگ ایثار و شهادت

برچسب ها - خاطره
شهيد"عبدالحسین عمرانى" از شهدای فرهنگی شهرستان میناب در استان هرمزگان است. او در دوران حیات پربرکش علاوه بر تدریس علاقه فراوانی به فعالیت های فرهنگی ،مذهبی و اجتماعی در زادگاهش داشت. در ادامه بخشی از فعالیت های فرهنگی این شهید سرافراز را در نوید شاهد هرمزگان بخوانید.
کد خبر: ۴۷۸۸۶۸   تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۲/۱۲

عباس لشگری یکی از رزمندگان بسیجی و جانباز زنجان در قسمت پنجم خاطرات مستند و میدانی خود از عملیات عاشورایی بدر می گوید: تانک ها ‌خیلی به خط نزدیک شده و تلاش دارند تا از نقطه کوری استفاده کرده و وارد کانال شوند ، در این گیر و دار ، یکدفعه نگاهم سمت حوضچه ها افتاد و دیدم که عراقی ها تا حوضچه آخری پیش آمده و فقط یک حوضچه با کانال فاصله دارند ، ورود نیروهای دشمن به کانال مساوی با قتل عام بچه‌ها و تصرف خط بود.
کد خبر: ۴۷۸۸۵۲   تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۲/۱۲

"عباس لشگری" یکی از رزمندگان بسیجی و جانباز زنجانی در قسمت چهارم خاطرات مستند و میدانی خود از عملیات عاشورایی بدر می گوید: حرکت بی پروا و شجاعانه بچه ها همچون صاعقه ای رعب آور بر اراده و تصمیم خدمه تانک های خط شکن فرود آمده و چنان تأثیری روی آنان گذاشت که بدون اینکه موشکی به تانکی بخورد ، همگی شتابان دور زده و شروع به فرار از مقابل کانال کردند.
کد خبر: ۴۷۸۸۴۹   تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۲/۱۱

عباس لشگری یکی از رزمندگان بسیجی و جانباز زنجان در قسمت سوم خاطرات مستند و میدانی خود از عملیات عاشورایی بدر می گوید:انتظار طولانی نمی شود و يورش دشمن با گلوله باران شديد کانال و مواضع دفاعی گردان آغاز می شود، آتشی از گلوله های توپ و خمپاره و مینی کاتیوشا درست به داخل و لبه کانال و اطراف آن هدايت شده و ديواره کانال بصورت سانتی متری و با شدت تمام کوبيده مي شود.
کد خبر: ۴۷۸۷۵۱   تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۲/۱۰

"عباس لشگری" یکی از رزمندگان بسیجی و جانباز زنجانی در قسمت دوم خاطرات مستند و میدانی خود از عملیات عاشورایی بدر تعریف می کند: «باصدای وحشتناک انفجاری شديد ، سراسیمه از خواب پريده و هراسان کف زمين خوابيده و دست هايم را روی گوش هام گذاشتم ، محل استقرارمان شدیداً زیر بمباران چندتا هواپيمای بمب افکن عراقی بود، به دليل عدم وجود پدافند هوائی در منطقه ، هواپیماها تا آنجا که جا داشت پائین آمده و بمب های خود را روی گودال و اطرافش می ریختند.»
کد خبر: ۴۷۸۷۴۶   تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۲/۱۰

پدر شهید "جعفر احمدی‌مقدم" در مصاحبه‌ای به بیان خاطره ‌ای از ده روز نذر روزه فرزند شهیدش برای اعزام به جبهه پرداخته، که شما را به تماشای قسمتی از فیلم این مصاحبه دعوت می‌کنیم.
کد خبر: ۴۷۸۶۹۱   تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۲/۰۹

شهید "حسن مرادنجاتی" از جمله شهدایی است که سال ها پس از جنگ در درگیری با منافقین کوردل به شهادت رسید. نوید شاهد ایلام در سالگرد شهادت ضمن معرفی این شهید بزرگوار به بیان خاطره ای از وی می پردازد.
کد خبر: ۴۷۸۶۷۶   تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۲/۰۹

خواهر شهید "محمدرضا کشاورزیان" نقل می کند:« محمدرضا از کودکی به نماز و روزه علاقمند بود. بزرگترها تعریف می کنند: چون او هم از نظر سنی و هم از نظر جثه کوچک بود برای گرفتن روزه، موقع سحر او را بیدار نمی کردند. محمدرضا هرچه اصرار می کرد بزرگترها به علت بلندی روزهای تابستان و امکان ضعف بدنی او از این کار امتناع می کردند. یک شب قبل از خوابیدن...» نوید شاهد سمنان شما را به مطالعه جزئیات این خاطره دعوت می کند.
کد خبر: ۴۷۸۶۵۰   تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۲/۰۹

عباس لشگری یکی از رزمندگان بسیجی و جانباز زنجان در قسمت اول خاطرات مستند و میدانی خود از عملیات عاشورایی بدر می گوید: هر رزمنده ای که ديشب در عين عمليات زخمی شده بود ، سينه خيز و کشان کشان خود را به لبه کانال رسانده و به داخلش افتاده بود ‌. مدتی این طرف و آن طرف کانال را در پی همرزمان سالم گشتم و هیچ کس را نیافتم ، انگاری تک و تنها بودم ، بین آنهمه شهيد و مجروح !
کد خبر: ۴۷۸۶۴۱   تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۲/۰۸

همرزم شهيد"علی پرک" در بيان خاطره ای از شهيد مي گويد: «قبل از حرکت برای عملیات کربلای 10 در قرارگاه امیرالمؤمنین(ع) واقع در بانروشان ، پیش من آمد و پیراهنی از من خواست و گفت بعد از عملیات برمی گردانم، پیراهن را گرفت ولی پس از ساعتی آن را برگرداند!» ادامه اين خاطره را در نويد شاهد ايلام بخوانيد.
کد خبر: ۴۷۸۴۰۲   تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۲/۰۴

مادر شهید "علیرضا وهابی‌نجات" در مصاحبه‌ای به بیان خاطره ‌ای از کمک مومنانه شهید در ماه مبارک رمضان پرداخته، که شما را به تماشای قسمتی از فیلم این مصاحبه دعوت می‌کنیم.
کد خبر: ۴۷۸۳۷۸   تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۲/۰۴

مادر شهید «محمود کارخائی» می گوید: «هنگامی که خیلی برایش بی تابی می کنم و هوای دیدن او به سرم می زند؛ مخصوصاً وقتی که نماز می خوانم، احساس می کنم در کنارم نشسته است. آری! به طنین صدای گوشنواز و عطر دل انگیز حضورش دلخوشم و بی هیچ تردیدی او با من است.» توجه شما را به مطالعه خاطراتی از مادر این شهید گران‌قدر جلب می کنیم.
کد خبر: ۴۷۸۲۸۲   تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۲/۰۲

پدر شهيد «شعبانعلى تقوى» مى گويد:« وقتی شعبانعلى جبهه بود،گفته بودند پسرم شهید شده،اما یکبار ساعت 2 صبح، دیدیم که دروازه خانه به صدا در آمد و ما کمی به شک افتادیم...» خاطره جالب اين پدر شهيد را در نويد شاهد مازندران بخوانيد.
کد خبر: ۴۷۸۲۷۹   تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۲/۰۲

یکی از رزمندگان دوران دفاع مقدس استان زنجان می‌گوید: صدای انفجارها بلند بود. دم گوشش داد زدم: «محمد! توپخانه، مارو پشتیبانی نمیکنه. از بُردش خارج شدیم.» متن کامل این خاطره را در نوید شاهد زنجان بخوانید.
کد خبر: ۴۷۸۲۵۶   تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۲/۰۲

انیمیشن 72 قسمتی «چند قدم مانده به تو» سری پنجم از مجموعه چند ستاره تا بهشت است که با رویکردی متفاوت به خاطرات ایثارگران در هشت سال دفاع مقدس می پردازد. نوید شاهد این انیمیشن را برای علاقمندان منتشر کرده است.
کد خبر: ۴۷۸۲۳۷   تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۲/۰۲

« نسیم ارجعی الی ربک گل های ما را به افق می برد، بوی عروجت کلبه عاطفه ها را خوشبو کرده و ترنم شکفتن بر ما متجلی شده است... » آنچه خواندید دلنوشته ای خواندنی از خانواده شهيد "صالح ميری" است که متن کامل آنرا در نويد شاهد ايلام می خوانید.
کد خبر: ۴۷۸۲۰۵   تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۲/۰۱

مدیرکل حفظ آثار دفاع مقدس کرمانشاه:
سردار ناصر باباخانی گفت: عملیات بازی دراز نخستین عملیات نیمه گسترده‌ای بود که در ماه‌های ابتدایی دفاع مقدس توسط نیرو‌های مسلح در منطقه سرپل ذهاب برروی ارتفاعات مهم و استراتژیک طرح ریزی و از تاریخ یکم اردیبهشت ۱۳۶۰ اجرا شد.
کد خبر: ۴۷۸۱۶۳   تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۱/۳۱

همرزم شهید" جعفر محمدی" در ذکر خاطره ای از شهید چنین می گوید: عده ای از برادران پشتیبانی می خواستند برای سنگر برای رزمنده های مستقر در مهران بسازند که جعفر به مزاح گفت «چقدر این نیروها ترسو هستند و از مرگ و شهادت می هراسند.» ادامه این خاطره خواندنی در نوید شاهد ایلام بخوانید.
کد خبر: ۴۷۷۹۱۶   تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۱/۲۷

پایگاه اطلاع‌رسانی نوید شاهد استان قزوین فیلم خاطره همرزم شهید "سید محسن طباطبایی" درباره خبر داشتن شهید از زمان شهادتش را منتشر کرد.
کد خبر: ۴۷۷۸۱۱   تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۱/۲۴

همه پنج‌شنبه‌ها که فرصت می‌کردم، سر مزارش می‌رفتم، طوری شده بود که دیگه کسی در خانه‌ ما این شهید را «سید ناصر سیاه‌پوش» خطاب نمی‌کردن و همه می‌گفتن "داداش ناصر" ... آنچه می‌خوانید بخشی از خاطرات لیلا قربانی از دانشجویان دانشگاه بین‌المللی امام خمینی(س) قزوین است که تقدیم حضورتان می‌شود.
کد خبر: ۴۷۷۵۲۶   تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۱/۲۰