نوید شاهد | فرهنگ ایثار و شهادت

برچسب ها - خاطره
جواد غم پرور همرزم شهید "رضا مهدی رضایی" چنین می‌گوید: برایمان سوال شد که اگر ما هم شهید شویم آن وقت کجای محل را به نام ما می کنند. از حسینیه به سمت خانه ابوالفضل پیچ کوچکی بود که اسم آن را گذاشتیم "پیچ شهید خدامرادی".
کد خبر: ۴۷۴۵۶۴   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۱۱/۳۰

برادر شهید "حسین مقدم‌سلیمی" در مصاحبه‌ای به بیان گفته‌های برادر شهیدش در رابطه با راه امام خمینی(س) می‌پردازد، که شما را به تماشای قسمتی از فیلم این مصاحبه دعوت می‌کنیم.
کد خبر: ۴۷۴۵۲۳   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۱۱/۳۰

همرزم شهید "ولی الله عباسی" از شجاعت شهید چنین می گوید: وقتی خودروی توزیع غذای رزمنده ها دچار اصابت گلوله دشمن قرار گرفت و تعداد زیادی از رزمنده ها زخمی شدند، این شهید عباسی با چهره ای نورانی، تبسمی خاص و بدون جان پناه، همانند کوه، استوار و محکم در کنار خودروی آسیب دیده ایستاده است و به بقیه رزمندگان و بچه های گروهان روحیه می داد. ادامه این خاطره زیبا در نوید شاهد ایلام بخوانید.
کد خبر: ۴۷۴۴۸۳   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۱۱/۲۹

دختر شهید "حسین نقیلو" از پدر خود چنین می‌گوید: پدرم نقاشی آخرش را با خط خون کشید و من هنوزم که هنوز است دارم تلاش می کنم رمز نقشی را که در جبهه کشید بفهمم.
کد خبر: ۴۷۴۳۹۸   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۱۱/۲۹

همرزم شهید "مجتبی نظری" در سنگر تیربار، پشت تیربار بود و نگهبانی می داد. در حین تیراندازی بود که پایه تیربار سر می خورد و می افتد در یک لحظه ده، دوازده تیر به دور و مجتبی اصابت می‌کند.
کد خبر: ۴۷۴۳۹۳   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۱۱/۲۸

همرزم شهید "ابوالفضل نظری" می‌گوید: روزی یکی از بچه‌ها رفت و گفت؛ ابوالفضل تو را در خواب دیده ام که شهید شده اید آن روز اصلاً غذا نخورد.
کد خبر: ۴۷۴۳۹۲   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۱۱/۲۸

همسر شهید "عیوض ندرلو" می‌گوید: وقتی آماده رفتن می شد از او خواستم بگذارد برای بدرقه اش بروم وقتی از خانه خارج شد طاقت نیاوردم به محل اعزام رفتم.
کد خبر: ۴۷۴۳۴۴   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۱۱/۲۷

شهید "ملک علی دارایی" روز قبل از شهادت، خواب سفر خود را دیده بود.نوید شاهد ایلام در سالگرد این شهید والامقام خاطره ای از وی را برای علاقمندان منتشر می کند.
کد خبر: ۴۷۴۳۱۴   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۱۱/۲۷

فرزند شهید "شیرمحمد معافی" می گوید روزی که پدرم به شهادت رسید قبل از حرکت به سوی میدان پاکسازی مین به راننده مین گفت:«امروز مرا با اين آمبولانس اعزام كن با خنده گفت دربست تا بهشت.» همان روز بعد از يک ساعت در حین خنثی کردن مین به شهادت رسيد و پیکر مطهر وی با همان آمبولانس به شهر ایلام انتقال یافت. ادامه این خاطره زیبا در نوید شاهد ایلام بخوانید.
کد خبر: ۴۷۴۲۴۴   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۱۱/۲۶

همسر شهید "حسین نجفی" چنین می‌گوید: تا نیمه های شب منتظر بودم که خبر دادند خیلی از رزمنده‌ها را موقع برگشتن به مقر شان شهید کردند با خودم گفتم نکند حسین نیز شهید شده است؟.
کد خبر: ۴۷۴۱۰۷   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۱۱/۲۴

مادر شهید "عباس نباتچیان" می‌گوید: ماه شعبان روز تولد حضرت ابوالفضل (ع) به دنیا آمد به خاطر همین نامش را عباس گذاشتیم قبل از شهادتش من در اتاق خوابیده بودم که در خواب دیدم سیدی نورانی به داخل اتاق آمد.
کد خبر: ۴۷۴۱۰۶   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۱۱/۲۵

همرزم شهید "ذبیح اله نجفلو" می‌گوید: در آخرین لحظات عزیمت کاروان خیبر ذبیح‌اله نجفلو مشغول نماز شد و فقط نماز مغرب را خواند و بعد از خوردن شام دیگر برای خواندن نماز عشا قیام نکرد.
کد خبر: ۴۷۴۰۹۸   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۱۱/۲۵

مادر شهید "خلیل نقدزاده" چنین می‌گوید: یک مدت طولانی بعد از رفتنش به جبهه ۱۵ روز به مرخصی آمد. گفتم: خلیل چه شد که آمدی؟ گفت نمی خواستم بیایم.
کد خبر: ۴۷۴۰۹۶   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۱۱/۲۵

مادر شهید "یداله نصیری زرندی" بیان می‌کند: قبل از به دنیا آمدن یداله خواب دیدم مرده ام و مرا همان جایی دفن کرده‌اند که الان مزار یداله آن‌جاست من داخل قبر دراز کشیده ام اما می ترسیدم.
کد خبر: ۴۷۴۰۹۱   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۱۱/۲۴

مادر شهید "رجبعلی بالایی" از فرزند خود چنین می‌گوید: پدرم در خواب دیده بود بعد از دختر فوت شده ام پسری به من عطا می‌کند که بلند قامت و قوی است اما سیدی وارد خانه شده و او را بغل میکند و با خود می‌برد.
کد خبر: ۴۷۴۰۸۸   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۱۱/۲۴

مادر شهید" حسین تجلی" می گوید: خوب نقش بازی کرده بود. توی کردستان وقتی عراقری ها را دیده بود کنار دیگر دوستانش دراز کشیده بود.
کد خبر: ۴۷۴۰۸۱   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۱۱/۲۴

گفتم: مش قاسم پات نسوزه، گفت: به شما گفتم که شیعه حضرت علی(ع) نمی‌سوزه ...
کد خبر: ۴۷۴۰۶۶   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۱۱/۲۳

جبهه اردوگاه بزرگ خداپرستان بود. تفرجگاه سرخي كه سالكان عشق در آن به گلگشت عرفان و معرفت مي‌پرداختند و گلبانگ وصل سر مي‌دادند. در این میان فرماندهان نقش‌های بسزایی در دفاع مقدس ایفا کردند و راه و سیره سیدالشهدا(ع) را در پیش گرفتند.
کد خبر: ۴۷۴۰۳۱   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۱۱/۲۳

پدر شهيد "شعبان آقاميرزايى" مى گويد: «شعبان به من می گفت: هرچه دارید نصفش را برای خودتان بگیرید، بقیه را بفرستید جبهه و من در جواب او میگفتم: عقل تو نمی رسد، من چطوری پرتقال و پتو را برای جبهه بفرستم.» ادامه اين خاطره را در نويد شاهد مازندران بخوانيد.
کد خبر: ۴۷۴۰۰۵   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۱۱/۲۳

خاطره خودنوشت شهید عسکر زمانی «7»
شهید «عسکر زمانی» در دفتر خاطرات خود می‌نویسد: «دنيا همينطوره و روزی هم خواهد آمد كه چهلمين روز ما، در آن باشد. اما آنچه مهمه اين هست كه ما بايد از اين روزها و اين فوت ها درس بگيريم و...» متن خاطره هفتم این شهید بزرگوار را در نوید شاهد بخوانید.
کد خبر: ۴۷۳۸۸۱   تاریخ انتشار : ۱۳۹۸/۱۱/۲۴