خاطرات شهدا - صفحه 35

آخرین اخبار:
خاطرات شهدا
برگرفته از خاطرات رزمندگان بوشهری دفاع مقدس؛

معجزه آیه 8 سوره «یس» در عملیات سد کرخه

«در آن لحظه پر از اضطراب، شهید علیرضا ماهینی مدام از ما میخواست ذکر بخوانیم و خصوصاً آیــه هشت سوره یس را قرائت کنیم. آیه ای که بعداً در تمامی سالهای جبهه ورد زبان بچه‌های رزمنده بخصوص بچه‌های گروه شناسایی بود ...» ادامه این خاطره را در متن خبر بخوانید.

حفر تونل!

«همزمان یک نفر گفت یک، دو، سه و آن‌ها پا‌های خود را به زمین می‌کوبیدند و می‌گفتند الله. همین پا کوبیدن‌ها، عراقی‌ها را به این فکر فرو برده بود که اسرا در حال حفر تونل هستند ...» ادامه این خاطره را در پایگاه اطلاع‌رسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.

«الیاس» یک کلمه هم حرف نزد!

«نزدیک غروب روح‌الله و الیاس با چند نفر دیگر، کف پشت‌بام یکی از ساختمان‌های محل استقرار دور هم جمع می‌شوند. آن‌ها برای هم جوک تعریف می‌کنند و می‌خندند، اما الیاس برخلاف آن‌ها حتی یک کلمه هم حرف نمی‌زند چه برسد که بخواهد شوخی هم بکند ...» آنچه می‌خوانید بخشی از خاطرات شهید مدافع حرم «الیاس چگینی» است که تقدیم حضورتان می‌شود.
روایتی خواندنی از رزمنده‌ کرمانشاهی «مصطفی محمدی»

شهید «اسد مراد بالنگ» فرمانده‌ای مهربان و دوست داشتنی بود

رزمنده‌ کرمانشاهی «مصطفی محمدی» می‌گوید: یکی از دوستان من به نام بهرامی در رابطه با شهید «اسد مراد بالنگ» می‌گفت؛ شب‌ها که مجروح یا مریض می‌آوردند، اگر ما خواب بودیم در صورت امکان ما را بیدار نمی‌کرد و کارها را انجام می‌داد. رابطه‌ ی ما با او یک رابطه‌ی صمیمی و برادرانه و یک فرمانده‌ی دوست داشتنی بود.

قرعه کشی بین برادرها برای رفتن به جبهه!

«یک کدام‌مان فقط از طرف پدر اجازه داشت که به منطقه برود. به همین جهت با پیشنهاد والدین بین ما قرعه‌کشی شد که بالاخره کدامیک به جبهه برویم و نهایتا قرعه به نام برادرم، سعید افتاد ...» آنچه می‌خوانید بخشی از خاطرات شهید «سعید ساوه» است که تقدیم حضورتان می‌شود.
مادر شهید «علی کشاورزترک»:

شهادت آرزوی پسرم بود

«پسرم که به سن سربازی رسید، برای رفتن به جبهه از من اجازه گرفت، از رفتنش راضی بودم. دوست داشت شهید شود، آرزویش همین بود و به آن هم رسید ...» آنچه می‌خوانید ناگفته‌های مادر شهید «علی کشاورزترک» است که تقدیم حضورتان می‌شود.

آلبوم تصاویر شهید «علی محمد حاتمی»/ سری دوم

شهید «علی محمد حاتمی» هفدهم خرداد ۱۳۴۵، در شهرستان پلدختر به دنیا آمد. پدرش علی مراد، کشاورز بود و مادرش نرگس نام داشت. دانشجوی دوره کارشناسی در رشته کشاورزی بود. به عنوان بسیجی در جبهه حضور یافت. بیست و چهارم مرداد ۱۳۶۴، با سمت تک تیرانداز در چنگوله توسط نیروهای عراقی بر اثر اصابت ترکش به شهادت رسید. مزار او در زادگاهش واقع است.
زندگینامه شهید «حسن جان‌بزرگی»؛

از مكانيكی تا ساخت هواپيمای دوموتوره

حسن از همان ابتدای کودکی رویای پرواز داشت و به همین دلیل مجلات «پرواز دانشمند» و نشریه‌های مربوط به ماشین را مطالعه می‌کرد و همین امر باعث شد از اطلاعات عمومی بالایی برخوردار باشد. سپس به عضویت سپاه درآمد و در سپاه پاسداران شهرستان «ازنا» تعمیرکار شد و چند سال بعد در همانجا بود که هواپیمای دوموتوره ساخت.
زندگینامه شهید «محمدرضا آخوندزاده»؛

شهید «آخوندزاده» مفت و مجانی شهید نشد

بعد از شهادت «محمدرضا آخوندزاده» شهید رحیمی درباره ی ایشان می فرمود: آخوندزاده شهید شد ولی نه مفت و مجانی بلکه ابتدا عده زیادی از بعثی ها را به درک واصل کرد بعد شهید شد.

خاطرات شهدا ی دبیرستان پاسداران قزوین روایت شد

خاطرات شهدا ی دانش‌آموز دبیرستان پاسداران قزوین با حضور دانش‌آموزان روایت شد.

قهرمان من | سردار شهید «محمود قلی‌پور»

تصویر سردار شهید «محمود قلی‌پور» با استفاده از شیوه‌های نوین گرافیکی و بهره مندی از هوش مصنوعی توسط معاونت فرهنگی بنیاد شهید وامور ایثارگران استان گیلان طراحی شده است که در ادامه می‌بینید.

قهرمان من | سردار شهید «مهدی خوش سیرت»

تصویر سردار شهید «مهدی خوش سیرت» با استفاده از شیوه‌های نوین گرافیکی و بهره مندی از هوش مصنوعی توسط معاونت فرهنگی بنیاد شهید و امور ایثارگران استان گیلان طراحی شده است که در ادامه می بینید.

احساس مسئولیت!

«آقامسیب رانندگی می‌کرد. یک آن، بچه ۱۲ ساله‌ای بدون توجه و با سرعت وارد خیابان شد و با ماشین بهش زدیم. بچه نقش زمین شد. مردم جمع شدند تا ببینند برایش چه اتفاقی افتاده است ...» ادامه این خاطره از شهید «مسیب مرادی‌کشمرزی» را در پایگاه اطلاع‌رسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.

کمک مالی و معنوی شهید خوئینی به محرومان!

«ابوالفضل پیش از شهادتش در سفر‌هایی که به سیستان و بلوچستان می‌رفت، بخشی از برنامه‌هایش کمک مالی و معنوی به محرومین آن مناطق بود ...» آنچه می‌خوانید بخشی از خاطرات شهید «ابوالفضل خوئینی» است که تقدیم حضورتان می‌شود.

‌می‌روم تا امام زمانم را ببینم!

«وقتی از برادرم می‌پرسیدند برادرت که رفته جبهه، تو دیگر کجا می‌روی؟ جوابی می‌داد که همه را وادار به سکوت می‌کرد. می‌روم تا امام زمانم را ببینم و راهی خرمشهر شد تا در عملیات بیت‌المقدس شرکت کند ...» آنچه می‌خوانید بخشی از خاطرات یکی از فرماندهان دوران دفاع مقدس «منوچهر مهجور» است که تقدیم حضورتان می‌شود.
برگی از خاطرات شهید «میوه‌چین»؛

خشم شبانه!

«گاهی اوقات هم شهید میوه‌چین به نوعی کادر پادگان را کنار هم جمع و وانمود می‌کرد که گویا امشب برنامه خشم شب داریم که بچه‌ها هم توی خوابگاه‌ها، نگهبان تعیین کرده و مراقب می‌شدند که اگر ما آمدیم سریع واکنش نشان دهند ...» ادامه این خاطره از شهید «علی میوه‌‏چین» را در پایگاه اطلاع‌رسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.

وقتی چشمم به او افتاد، دست و پایم لرزید!

«اولین مواجهه من با بیمار، یک نوجوان ۱۵ ساله بود که از ناحیه صورت آسیب‌دیده بود و به‌شدت خون‌ریزی داشت وقتی چشمم به او افتاد ضعف کردم و دست و پایم به لرزه درآمد ...» ادامه این خاطره از زبان «زهرا همافر»، امدادگر جبهه را در پایگاه اطلاع‌رسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.

باید طبق قولی که داده‌ای ازدواج کنی!

«حرفش این بود باید طبق قولی که داده‌ای ازدواج کنی.» دیگر حنایم رنگی نداشت. من هر بار با این ترفند به جبهه رفته بودم، ولی این‌بار دیگر کسی قول و قرارهایم را باور نمی‌کرد ...» آنچه می‌خوانید بخشی از خاطرات «محبوبه ربانی‌ها» از زنان امدادگر استان قزوین در دوران هشت سال دفاع مقدس است که تقدیم حضورتان می‌شود.
برگی از خاطرات شهید «باب‌الله کریمی»؛

خنده از لب‌هایش دور نمی‌شد!

«خنده از لب‌هایش دور نمی‌شد. وقتی از در خانه رفت بیرون سعی می‌کرد برنگردد که دلش با دیدن مادر بلرزد، اما سر پیچ کوچهٔ بعدی نیم نگاهی کرد و بر جان من و مادرم آتش زد ...» آنچه می‌خوانید بخشی از خاطرات شهید «باب‌الله کریمی» است که تقدیم حضورتان می‌شود.

صاحب عکس!

«بعد از شهادت آقا محسن در منجیل برایش مراسم ختم گرفتیم دیدم شخصی لنگ لنگان به طرفم می‌آید نزدیک شد و پرسید: «صاحب این عکس که روی اعلامیه زدید، کیه؟» گفتم: «ایشون داماد ما هستن، شهید بلندیان، مسئول بیمارستان شهید رجایی و مسئول بهداری سپاه. با تعجب گفت نه بابا؟ گفتم چطور مگه؟ ...» ادامه این خاطره از شهید «محسن بلندیان» را در پایگاه اطلاع‌رسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.
طراحی و تولید: ایران سامانه