خاطره - صفحه 57

خاطره
زندگی نامه سردار شهید احمد ابانی

مروری بر زندگی نامه، خاطرات وعکسهای سردار شهید احمد ابانی

احمد ابانی آرانی متولد دوم فروردين 1339، در شهرستان آران و بیدگل چشم به جهان گشود. پدرش حسن، معلم بود و مادرش مريم نام داشت. دانشجو کاردانی در رشته مکانیک بود. سال1360 ازدواج کرد و صاحب يك پسر شد. به عنوان بسیجی در جبهه حضور يافت. سوم اسفند 1362، در جزیره مجنون عراق بر اثر اصابت ترکش شهيد شد. مزار او در گلزار شهدای امامزاده محمد هلال بن علی (ع) زادگاهش واقع است.

حضرت زهرا(س) در خواب رزمنده قائمشهری

حاج مفید اسماعیلی همرزم شهید «مرتضی داداش ‌پور» با بیان خاطره ‌ای از همرزم شهیدش خواب او را روايت مى كند
نویسنده محمد عزیزی

«حدیث آرزومندی»؛ زندگینامه سردار شهید حسن شوکت پور

شوکت پور پس از گفتن این حرف ها به طرف آنان دوید. عزیزی هم پشت سرش بود. به انها که رسیدند کمکشان کردند تا از داخل باتلاق نجات پیدا کنند. فقط یک نفر از رزمندگان درون باتلاق ماند و هر کاریمی کرد نمی توانست خود را به آن سمت که حسن می گفت بکشاند و هر لحظه بیشتر در باتلاق فرو می رفت و فریاد می کشید: «کمک!کمک!»
شهید والامقام حسین سنگسری

شهید حسین سنگسری مادرش را پیش فاطمه (س) رو سپید کرد

وضو گرفتم و دو رکعت نماز شکر خواندم. آخر پسرم عاقبت به خیر شده بود. بارها از او خواستم که پیش فاطمه ی زهرا رو سفیدم کند.

با عجله، به طرف خط مقدم

خاطره اى از شهيد محمدمهدى فرقانى به نقل از سيد ابراهيم ساداتى (دوست و هم رزم شهيد)
خاطره از زبان مادر و عموی شهید علی محمد چمن گل

همیشه نمازش را سر وقت می خواند و بعد از نماز قرآن می خواند

او حتی خون خودش را هم به مریض هایی که احتیاج به خون داشتند اهدا می کرد، من فرزندم را در راه امام حسین (ع) دادم چون شهادت پربارترین و عمیق ترین و بالقوه ترین واژه ای است که از قداست و شکوه و نورانیت و جذبه ی والای خاص برخوردار است...

ماجرای یک روز خونین

امیرحسین اسرافیلی یکی از رزمندگان استان زنجان از نخستین بمباران در زنجان خاطرات غم‌انگیزی را روایت میکند.
شهید عباس سعدالله

توصیه شهید عباس سعدالله به پدرش / وقتی کار برای خدا باشد...

بابا! مگه تو برای مردم کار می‌کنی؟ وقتی برای خداست. بذار هر کی هر چی می‌خواد بگه

در يك وقت مناسب؛ خاطره اى از شهيد مسعود سازگار به نقل از خليل سازگار برادر شهيد

خاطره اى از شهيد مسعود سازگار به نقل از خليل سازگار برادر شهيد

زندگی نامه کامل و وصایای سردار شهید حسین غنیمت پور

عروسم جنگ است، حجله ام سنگر، تير و تركش ها نقل و نبات عروسي ام
معرفی کتاب

کتاب «چراغ راه»؛ زندگی‌نامه و خاطرات شهید «مهدی باقریان»

کتاب «چراغ راه»؛ به قلم حسن جلالی و سکینه صرفی، زندگی‌نامه و خاطرات شهید «مهدی باقریان» است.
خاطرات جانباز قربانعلی خواجه مظفری از شهادت دو پسرش

وداع تلخ جانباز حاج قربانعلی با دو پسرش ابراهیم و حسن خواجه مظفری

به پيشاني‌اش، جايي كه تير قناسه آن‌را رنگين كرده بود، خیره شد و در دل گفت:«بازم سرت رو حنا كردي!».

خاطره خود نوشت شهید «بهروز عبدالملکی»؛ به مناسبت سالروز شهادتش

چند مدت از يكي از عملياتهاي فاو مي‌گذشت. اما هنوز گاه و بيگاه دشمن از زمين و هوا اطراف اسكله را مي‌زد. تيم گشت و شناسايي كه بنده فرمانده دسته‌اش بودم وظيفه داشت. به كار خانه يا جاده نمك برود. همان محل خاكريز دو جداره كه چندي پيش گردان اميرالمومنين آنجا عمل كرده بود حركت كرديم كه برويم شهدا را عقب بياوريم...
خاطره ی از شهید زبردست تبار

خاطره / علایم شهادت در روحیات شهید

آن روز مرتب از شهادت خود سخن می گفت و از بنده خواست که بعد از شهادتش عکسی که با لباس کردی گرفته و در منزل مادربزرگش گذاشته برای سر مزارش بزرگ نماییم ...

شهیدی که نحوه شهادتش را می‌دانست

یک روز می‌رفتم وضو بگیرم و کتری را پر کنم که دیدم رحیم جوادی جایی ایستاده که چشمه‌ای هم در آن­جا جاری است. آب چشمه با یک لوله آهنی، به جای دیگر هدایت شده بود. از همان­جا صدایم زد...
شهید نعمت الله زیاری

روحیه ایثار و فداکاری در سیره شهید نعمت الله زیاری

نعمت مثل اولاد آنها هر کاری که داشتند، برایشان انجام می داد
شهيد صفر روحى

كسى مخالف ولايت است، سر مزار من فاتحه نخواند

خاطره اى از شهيد صفر روحى فرزند درويش به نقل از سيد صادق ساداتى (دوست شهيد)

خاطراتی از فداکاریهای جانباز شهید رضا اسدی

مدام در پاکسازی سخت ترین میادین مین ها بسر می برد وجودش در میان پرسنل آرامبخش خاطره ها بود و گفتارش مرحمی بر دلهای ریش مان...

خاطره ای از مادر شهید مصطفی مرادی

صورت مصطفی بی‌حس شده بود، نوک انگشت‌هایش می‌سوخت. برگشت سمت مادرش و گفت: «آَبا جان، مشهدی رقیه رو دیدم. توی این سرما بیرون نشسته بود!»

ماجرای شهادت شهید حمید گیلک از زبان یک رزمنده

یکی از رزمندگان زنجانی از شهادت شهید حمید گیلک در عملیات (عملیات والفجر8) خاطره خواندنی را بیان می‌کند.
طراحی و تولید: ایران سامانه