خاطرات شهدا - صفحه 2

navideshahed.com

برچسب ها - خاطرات شهدا
خاطراتی از شهید فاتحی:
خاطرات شهید احمدرضا فاتحی، روایتی از زندگی مردی است که خدمت به مردم را سرلوحه قرار داد. چه در قامت گشت ثارالله و چه در کسوت نانوا، دغدغه‌اش آسایش و رضایت مردم بود.
کد خبر: ۵۹۰۵۵۶   تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۲/۱۳

خاطراتی از شهید فاتحی:
خاطرات شهید احمدرضا فاتحی، روایتی از زندگی مردی است که خدمت به مردم را سرلوحه قرار داد. چه در قامت گشت ثارالله و چه در کسوت نانوا، دغدغه‌اش آسایش و رضایت مردم بود.
کد خبر: ۵۹۰۵۵۶   تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۲/۱۳

خاطراتی از شهید فاتحی:
خاطرات شهید احمدرضا فاتحی، روایتی از زندگی مردی است که خدمت به مردم را سرلوحه قرار داد. چه در قامت گشت ثارالله و چه در کسوت نانوا، دغدغه‌اش آسایش و رضایت مردم بود.
کد خبر: ۵۹۰۵۵۶   تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۲/۱۳

خاطراتی از شهید فاتحی:
خاطرات شهید احمدرضا فاتحی، روایتی از زندگی مردی است که خدمت به مردم را سرلوحه قرار داد. چه در قامت گشت ثارالله و چه در کسوت نانوا، دغدغه‌اش آسایش و رضایت مردم بود.
کد خبر: ۵۹۰۵۵۶   تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۲/۱۳

خاطراتی از شهید فاتحی:
خاطرات شهید احمدرضا فاتحی، روایتی از زندگی مردی است که خدمت به مردم را سرلوحه خود قرار داد. چه در قامت گشت ثارالله و چه در کسوت نانوا، دغدغه‌اش آسایش و رضایت مردم بود.
کد خبر: ۵۹۰۵۵۶   تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۲/۱۳

خاطراتی از شهید فاتحی:
خاطرات شهید احمدرضا فاتحی، روایتی از زندگی مردی است که خدمت به مردم را سرلوحه خود قرار داد. چه در قامت گشت ثارالله و چه در کسوت نانوا، دغدغه‌اش آسایش و رضایت مردم بود.
کد خبر: ۵۹۰۵۵۶   تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۲/۱۳

در قسمتی از کتاب «خیابان تبریز» که گذری بر زندگی و زمانه معلم شهید «قدرت‌الله چگینی» است، می‌خوانید: «شهید قدرت‌الله چگینی در بیمارستان بستری شد و بعد از مدتی به اتاق عمل رفت. بعد از اتمام جراحی، ناراحت و نگران بالای سرش ایستاده و منتظر بودیم بعد از چند ساعت بیهوشی چشمانش را باز کند. ذکر مقدس یا زهرا (س)، اولین کلامی بود که بعد از به هوش آمدن به زبان آورد ...»
کد خبر: ۵۹۰۳۱۰   تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۲/۰۹

در قسمتی از کتاب «خیابان تبریز» که گذری بر زندگی و زمانه معلم شهید «قدرت‌الله چگینی» است، می‌خوانید: «شهید چگینی در بیمارستان بستری شد و بعد از مدتی به اتاق عمل رفت. بعد از اتمام جراحی، ناراحت و نگران بالای سرش ایستاده و منتظر بودیم بعد از چند ساعت بیهوشی چشمانش را باز کند. ذکر مقدس یا زهرا (س)، اولین کلامی بود که بعد از به هوش آمدن به زبان آورد ...»
کد خبر: ۵۹۰۳۱۰   تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۲/۰۹

در قسمتی از کتاب «خیابان تبریز» که گذری بر زندگی و زمانه معلم شهید «قدرت‌الله چگینی» است، می‌خوانید: «شهید قدرت‌الله چگینی در بیمارستان بستری شد و بعد از مدتی به اتاق عمل رفت. بعد از اتمام جراحی، ناراحت و نگران بالای سرش ایستاده و منتظر بودیم بعد از چند ساعت بیهوشی چشمانش را باز کند. ذکر مقدس یا زهرا (س)، اولین کلامی بود که بعد از به هوش آمدن به زبان آورد ...»
کد خبر: ۵۹۰۳۱۰   تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۲/۰۹

برگرفته از نامه‌های دانش‌آموزان به شهدا؛
«روزی دوستم از معلم پرسید؟ شهادت با مردن چه فرقی دارد؟ معلم‌مان در جواب گفت آیا ارزش‌های شهدای ما که در راه خدا شهید می‌شوند با کسی که بر ضد اسلام جنگ می‌کند و می‌میرد یکسان است؟ او گفت شهید هیچ‌گاه نمی‌میرد بلکه همیشه زنده است ...» ادامه این نامه را در پایگاه اطلاع‌رسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.
کد خبر: ۵۹۰۲۸۴   تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۲/۱۶

«یکی از همسایگان نزدیک آقای رجایی تعریف می‌کرد. پاسی از شب گذشته بود که در کوچه صدای موتور شنیدم. چون در آن دوران، ترور خیلی زیاد شده بود. نگران شدم و سراسیمه خودم را به ‌در منزل رساندم ...» آنچه می‌خوانید بخشی از خاطرات شهید ترور معلم «محمدعلی رجایی» (دومین رئیس‌جمهور ایران) است که به مناسبت گرامیداشت روز معلم تقدیم حضورتان می‌شود.
کد خبر: ۵۹۰۲۶۸   تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۲/۱۳

«یک روز که معلم‌مان آقای چگینی بود. بچه‌ها همچنان مشغول شعار دادن بودند که ناگهان مدیر در کلاس ما را باز کرد و گفت شما هم دارید شعار می‌دهید آقای چگینی با لحنی عادی و با آرامش در جواب مدیر بود گفت: مگر به شما ربطی داره؟ این جواب آقای چگینی باعث عصبانیت مدیر و شلیک خنده بچه‌ها شد ...» آنچه می‌خوانید بخشی از خاطرات شهید ترور معلم «قدرت‌الله چگینی» است که تقدیم حضورتان می‌شود.
کد خبر: ۵۹۰۲۶۶   تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۲/۱۱

برگی از خاطرات شهید معلم و رئیس‌جمهور «رجایی»؛
«بنا به توصیه آقای رجایی که در جمع ما محوریت خاصی داشت، ما با زندانیان عادی هم غذا می‌شدیم، ورزش می‌کردیم و نماز جماعت را، به‌رغم اخطار پلیس، کماکان برگزار می‌کردیم. این برنامه ما باعث تغییر در رفتار زندانیان عادی شد ...» ادامه این خاطره از شهید معلم و رئیس‌جمهور «محمدعلی رجایی» را در آستانه بزرگداشت روز معلم، در پایگاه اطلاع‌رسانی نوید شاهد استان قزوین بخوانید.
کد خبر: ۵۹۰۲۶۲   تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۲/۱۰

«در عمل و گفتار تابع محض ولایت‌فقیه بود. موضع‌گیری‌هایش را با نظر حضرت امام (ره) مطابقت می‌داد ...» آنچه می‌خوانید بخشی از خاطرات معلم شهید «قدرت‌الله چگینی» است که در آستانه بزرگداشت روز معلم تقدیم حضورتان می‌شود.
کد خبر: ۵۹۰۲۶۰   تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۲/۰۹

«در عمل و گفتار تابع محض ولایت‌فقیه بود. موضع‌گیری‌هایش را با نظر حضرت امام (ره) مطابقت می‌داد ...» آنچه می‌خوانید بخشی از خاطرات شهید ترور معلم «قدرت‌الله چگینی» است که تقدیم حضورتان می‌شود.
کد خبر: ۵۹۰۲۶۰   تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۲/۰۹

«در عمل و گفتار تابع محض ولایت‌فقیه بود. موضع‌گیری‌هایش را با نظر حضرت امام (ره) مطابقت می‌داد ...» آنچه می‌خوانید بخشی از خاطرات شهید ترور معلم «قدرت‌الله چگینی» است که تقدیم حضورتان می‌شود.
کد خبر: ۵۹۰۲۶۰   تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۲/۰۹

«در عمل و گفتار تابع محض ولایت‌فقیه بود. موضع‌گیری‌هایش را با نظر حضرت امام (ره) مطابقت می‌داد ...» آنچه می‌خوانید بخشی از خاطرات معلم شهید «قدرت‌الله چگینی» است که تقدیم حضورتان می‌شود.
کد خبر: ۵۹۰۲۶۰   تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۲/۰۹

مادر شهید «حسین دارپیچ»:
«یک حلقه خواستگاری خریدم تا حسین از جبهه بیاید برایش خواستگاری بروم و برای زنش نشان بگذارم. اما آرزویی انداختن حلقه در دست نوعروسم، به شهادت فرزند دلبندم ختم شد ...» آنچه می‌خوانید بخشی از خاطرات همرزم شهید «حسین دارپیچ» است که تقدیم حضورتان می‌شود.
کد خبر: ۵۹۰۲۳۳   تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۲/۰۸

مادر شهید «حسین دارپیچ»:
«یک حلقه خواستگاری خریدم تا حسین از جبهه بیاید برایش خواستگاری بروم و برای زنش نشان بگذارم. اما آرزویی انداختن حلقه در دست نوعروسم، به شهادت فرزند دلبندم ختم شد ...» آنچه می‌خوانید بخشی از خاطرات همرزم شهید «حسین دارپیچ» است که تقدیم حضورتان می‌شود.
کد خبر: ۵۹۰۲۳۳   تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۲/۰۸

روایتی خواندنی از خواهر شهید«سید پوریا نصوری لعل آبادی»
«پرستو نصوری لعل آبادی» خواهر شهید می گوید: شال سبزی که سید پوریا هر شب برای حضور در حسینیه به گردن می‌انداخت، راز عجیبی در دل داشت. شبی که آن را فراموش کرد، در خواب کسی به او یادآوری کرد که بدون شال به مجلس نرود. دو شب بعد شال را برداشت و گفت: "امام حسین (ع) منتظر من است." که بعدها این شال، کنار قاب عکسش ماند و خودش پر کشید و جاودانه شد.
کد خبر: ۵۹۰۲۲۴   تاریخ انتشار : ۱۴۰۴/۰۲/۰۸